اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

لطفا کمک کنید!

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    لطفا کمک کنید!

    با سلام
    من قصد دارم یک رطوبت سنج با ATMEGA32بسازم واز یک RS232 هم برای ارتباط با کامپیوتر استفاده کنم مدار ان را بستم و برنامه ای طبق زیر نوشتم .ارتباط با کامپیوتر ان درست برقرار می شه.ولی هر ولتاژی یا سنسوری به سر پورت A وصل می کنم خروجی صفر رو نشون می ده نمی دونم مشکلش چیه؟؟؟
    ممنون می شم اگه راهنمایی کنید. :angry: :angry: :angry: :angry:
    #include <mega32.h>
    #include <delay.h>
    #include <stdio.h>
    #define xtal 8000000
    // Alphanumeric LCD Module functions
    #define ADC_VREF_TYPE 0xC0
    // Read the AD conversion result
    unsigned int read_adc(unsigned char adc_input)
    {
    ADMUX=adc_input|ADC_VREF_TYPE;
    // Start the AD conversion
    ADCSRA|=0x40;
    // Wait for the AD conversion to complete
    while ((ADCSRA & 0x10)==0);
    ADCSRA|=0x10;
    return ADCW;
    }
    void main(void)
    {
    int adc_in;
    float temp;
    PORTA=0x00;
    DDRA=0x00;
    // ADC initialization
    // ADC Clock frequency: 45 kHz
    // ADC Voltage Reference: Int., cap. on AREF
    // ADC Auto Trigger Source: None
    ADMUX=ADC_VREF_TYPE;
    ADCSRA=0x86;
    // USART initialization
    // Communication Parameters: 8 Data, 1 Stop, No Parity
    // USART Receiver: On
    // USART Transmitter: On
    // USART Mode: Asynchronous
    // USART Baud rate: 9600
    UCSRA=0x00;
    UCSRB=0x18;
    UCSRC=0x86;
    UBRRH=0x00;
    UBRRL=0x06;
    while (1)
    {
    adc_in=read_adc(0);
    temp=adc_in/4;
    printf("temp= %d",temp);
    delay_ms(1000);
    };
    }
    :cry2:

    #2
    پاسخ : لطفا کمک کنید!

    سلام
    خط زمین میکرو و کامپیوترتو یکی کردی؟اگه اینطور نباشه ارتباط برقرار نمی شه.
    دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

    دیدگاه

    لطفا صبر کنید...
    X