سلام و تشکر از همه دوستانی که در این بحث شرکت کردند و نظراتشان را گفتند--حق با دوستمان است که مدتها پیش تجربه بدی داشتم و نمیخواهم وارد جزییات ان شوم .فقط چون با شرکتهای خارجی کار کرده ام و از نزدیک دیده ام که چرا انها موفق هستند--در انجا هیچ کسی نمیخواهد رئیس باشد زیرا یک رئیس وظایف بسیار سنگینی دارد که از عهده هر کسی بر نماید بر عکس در سیستم ما همه میخواهند رییس باشند زیرا کار یک منشی به مراتب از کار یک رییس مشکلتر است و کار یک مدیر عملا در حد منشی و یا کمتر از ان است---و به خاطر همین است که اگر مدیر یک سازمان چند روزی نباشد و یا عوض شود هیچ تغییری ایجاد نمیشود و چه بسا هنگامیکه مدیر نباشد کارها بهتر هم انجام بشود--و نیز افراد چنان کار میکردند که مبادا کارشان را از دست بدهند و وقتی انها را باسیستم خودمان مقایسه میکردم به این نتیجه رسیدم که غیر از نوع کار و لذتی که از ان برای شخص حاصل میشود مسئله تقسیم وظایف-شرح وظایف-حق و حقوق افراد-پاداش و تنبیه انها در قبال سود و زیانی که میرسانند به خوبی تعریف شده بود و چیز مبهمی وجود نداشت.یعنی علاوه بر اینکه به شخص حقوق بسیار خوبی میدادند(نسبت به حقوقی که در مملکت خودش میگیرد) از او کار بسیار خوبی هم انتضار داشتند و چون شخص چنین حقوقی را در جای دیگر به سختی پیدا میکند حاضر است به خوبی نیز کار کند یعنی انگیزه فراوان برای حفظ شغل- در حالیکه در مملکت ما به دلیل عرضه زیاد نیروی کار و نبود شغل--به شخص حقوق ناچیزی داده میشود و لذا برای او مهم نیست که این کار را داشته باشد و یا خیر زیرا میداند همه جا همینطور است.لذا انگیزه ای برای حفظ کار و تداوم ان وجود ندارد.از اینها که بگذریم بنظر من عدم شفافیت در حق و حقوق افراد گروه باعث میشود که کار گروهی انجام نشود و لی اگر حق و حقوق از قبل به خوبی تعریف شده باشد میتوان از گروه نتیجه گرفت --علت ایجاد این تاپیک این است که چگونه میتوان یک گروه تشکیل داد تا منجر به ایجاد شرکتی شود که سالها تداوم داشته باشد.؟و اصولا اگز بخواهیم همه چیز را تقسیم بندی کنیم این تقسیم بندی بر چه اساسی خواهد بود مثلا به علم و دانش-تجربه و تخصص-مونتاژ-وسایل و ابزار تولید و یا کار-سرمایه-بازار یابی-کار اوری.....چه درصد هایی تعلق میگیرد.برای توضیح و روشن شدن مطلب مثالی میزنم فرض کنید شخصی دانش طراحی منبع تغذیه دارد ولی نه بازار فروش--دیگری دانش برنامه نویسی و هر دو بدون سرمایه و شخص دیگری سرمایه دارد ولی نه علم دارد و نه بازار کار- شخص دیگری بازار دارد ولی هیچ کدام از اینها را ندارد و یا بعضی از انها را دارد-ولی اگر همه اینها گرد هم ایند میتوانند کار بزرگی انجام دهندولی شرط ان این است که بتوانند پروژه های مختلفی را به جمع اورده و انجام دهند-و اصطلاحا باید به مجموعه پروژه تغذیه نمود.درصدهایی که به هریک از این افراد تعلق میگیرد چقدر است؟
در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp
با صحبت شما کاملا موافقم
و متاسفانه همینطوری هست که فرمودید.
بدلیل حساب و کتاب نداشتن سیستم کاری ، یاد دادن آموخته های خود به دیگران در محیط های کاری ما ، باعث از بین رفتن خودمون میشه
چون جایگاه ما تو محیط های کاری خیلی اوقات سلیقه ای هست .
من از سن کم تو زمان تحصیل تا یکی دو سال بعد از سربازی حدود 16 شغل عوض کردم و تقریبا در این آخرین انتخاب به این نتیجه رسیدم که آسمون همه جا همین رنگی هست
و این جا و اونجا زیاد فرقی نداره ، آسمون جایی رنگش عوض میشه که یه چیزایی رو بی خیال بشی .
و کنار اومدم باهاش دیگه ، چون چاره ای ندارم یا اگر هم چاره ای باشه به عقل من نرسیده هنوز
موفق باشید
اصولا اگز بخواهیم همه چیز را تقسیم بندی کنیم این تقسیم بندی بر چه اساسی خواهد بود مثلا به علم و دانش-تجربه و تخصص-مونتاژ-وسایل و ابزار تولید و یا کار-سرمایه-بازار یابی-کار اوری.....چه درصد هایی تعلق میگیرد.برای توضیح و روشن شدن مطلب مثالی میزنم فرض کنید شخصی دانش طراحی منبع تغذیه دارد ولی نه بازار فروش--دیگری دانش برنامه نویسی و هر دو بدون سرمایه و شخص دیگری سرمایه دارد ولی نه علم دارد و نه بازار کار- شخص دیگری بازار دارد ولی هیچ کدام از اینها را ندارد و یا بعضی از انها را دارد-ولی اگر همه اینها گرد هم ایند میتوانند کار بزرگی انجام دهندولی شرط ان این است که بتوانند پروژه های مختلفی را به جمع اورده و انجام دهند-و اصطلاحا باید به مجموعه پروژه تغذیه نمود.درصدهایی که به هریک از این افراد تعلق میگیرد چقدر است؟
اگر بشه یه شاخصی پیدا کرد که بگیم سواد و تجربه من N تومن ،سرمایه شما هم N تومن ،تخصص فروش شما هم N
تومن، کار راحت میشه ولی این شاخص چیه این میشه نقطه تاریک قضیه !
از جمله ی رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید راز
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز
به نظر من روش های مختلفی میتوان برای تقسیم مثلا سود حاصل از یک پروژه ارائه داد.
مثلا من دو روش به نظرم میرسه:
1- سود به نسبتا تقریبا یکسان تقسیم شود و یه چیزی حدود 10 تا 15 درصد هم اختلاف بزاریم برای تخصص و تجربه و ارزش کار،علت این تقسیم بندی نسبتا مساوی این است که هر عضو از اون تیم/گروه نقش کلیدی را دارد،مثلا توی یه تیم طراح باشد ولی اسپانسر نباشد، خوب معلومه که کاری انجام نمیشود یا طراح و اسپانسر باشد ولی بازاریاب نباشد و بازاری برای فروش نباشد، واضحا باز هم انجام کاری امکان پذیر نیست.
2- روش های ابتکاری مثلا :
سود حاصل از پروژه رو تقسیم بر 2N کنیم (N تعداد نفرات); مثلا 4 نفر هستیم و یک پروژه انجام دادیم و 80000 تومان سود کردیم.
80000 تقسیم بر دو برابر تعداد نفرات یعنی 8 میشود که میشود 10000 تومان. به هر نفر به اندازه یک واحد تقسیم شده میدهیم یعنی 10000 تومان.
نصف پول باقی می ماند یعنی 40000 تومان.
تا اینجا نصف پول به صورت مساوی تقسیم شده است اما نصفه بقیه رو برحسب تخصص و ارزش کار و سایر پارامترهای موثر تقسیم میکنیم.
مثلا تیم 4 نفره هست:طراح و متخصص فنی،سرمایه گذار،مونتاژکار و بازاریاب
مثلا ترتیب اولویت به این شکل باشد :1-طراح 2-سرمایه گذار 3-مونتاژکار 4-بازاریاب
سود حاصل به ترتیب تقسیم میشود مثلا :
1- 32.5 درصد 2-27.5 درصد 3-22.5 درصد 4-17.5 درصد
یعنی به ترتیب :
1- 13000 تومان 2- 11000 تومان 3- 9000 تومان 4- 7000 تومان
ترتیب این اولویت میتواند تغییر کند ولی علت انتخاب این اولویت از نظر من این است که متخصص و طراح نقش کلیدی و اصلی را دارد و مرکز اصلی تیم هست، سرمایه گذار چون ریسک کرده در اولویت دوم قرار دارد و مونتاژ کار چون مکمل کار طراح است( بخش مونتاژ و تست سیستم) در اولویت سوم قرار دارد و بازاریاب هم که نه ریسک چندانی کرده است و نه نقش کلیدی دارد در مقام چهارم.
نکته: مقدار درصد سود میتواند طبق سختی کار هر کدام از اعضاء متغیر باشد(مثلا ممکن است یک کاری دارای بعد طراحی بسیار پیچیده ای باشد و سهم طراح 50 درصد باشد یا پروژه به شکلی است که بازاریابی در آن کار حرف اول را میزند و بازاریاب سهم بیشتری را دریافت کند یا.... )
سلام تشکر فراوان از تاپیک بسیار خوب جناب جبراییلی عزیز :applause: بنده خودم از کار گروهی خیلی خوشم میاد ولی یه بار که خواستم با یکی از بچه های برق دانشگاه کار گروهی انجام بدم با هم به توافق رسیدیم که با هم کار کنیم ولی وقتی شروع کردیم طرف انگاتر حاظر نبود که با من که رشتم فیزیک هست همکاری کنه و در نهایت حتی کوچکترین کمکی هم به بنده نکرد و مجبور شدم همه کار هارو خودم انجام بدم :cry: چی بگم والا تعدادی از بچه های برق رو که دوستم هستند همیشه ادعا دارند که این کارو میکنم و اون کارو میکنم و فلان کار که کاری نداره و من مثلا وقتی میگم قراره فلان چیزو بسازیم سعی میکنن اونو ناچیز جلوه بدن. دلیل عمدش هم ظعف این افراد تو کار عملی هست و فکر میکنن که چون رشتشون برق هست همه کار رو میتونن بکنن. بعدشم میان از من میپرسن که AVR رو چه طوری راه بندازیم :surprised: یا اینکه مثلا چه جوری خروجی ترانس رو دی سی کنیم :surprised: و سوالات پیش پا افتاده
به نظر من در صورتی میتونیم کار گروهی خوبی داشته باشیم که غرور و اعتماد به نفس کاذب رو کنار بذاریم و بدون این که بخوایم همدیگه رو برتر نشون بدیم کار کنیم و مهم تر از همه صاف و صادق باشیم و[glow=red,2,300] اعتماد[/glow] بین افراد گروه باشه
لطفا سوالات فنی رو به جای پیام خصوصی در انجمن مطرح کنید.
استاد جبراییلی حتما شما تجربیات زیادی در تمام زمینه های کاری دارید لطفا بیشتر پست بگذارید و از تجربیات خودتون برای ما کم تجربه ها بگویید .مثلا در همین کار گروهی چیکار کنیم که وضعیت بهتر بشه
کسی که به کشورش به درستی خدمت کند،نیازمند تکیه به خاطره ی گذشتگانش نخواهد بود
ولتر
رهبر و رهبری
شاخص خیلی مهمی هست!
وجود یک رهبر برای تشکیل هر گروهی لازمه، ولی برای تداوم اون باید یک سری خواص خاص داشته باشه:
1- از لحاظ علمی تسلط خوب یا نسبی داشته باشه!
2- دارای مقبولیت و قاطعیت نزد زیردستان خودش باشه!
همه ی ما باید در حد نیاز رهبری رو تجربه کنیم!
البته راهبر شدن، از همون بچگی باید به عنوان یک مهارت توسط خانواده به فرزند منتقل بشه!
_______________________________
نکته دوم :
به امضا بنده دقت کنید
برای موفقیت چه در کار گروهی یا انفرادی باید بزرگ بود.
برای بزرگی باید ایده و بهانه یا همون هدف بزرگ در زندگی داشت، یقیناً برای بزرگ شدن نیاز به افراد کوچک داریم درکنار خودمون داریم.(یعنی خود به خود ایجاد کارگروهی)
همواره یادمان باشد:
1-مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو
2-افراد بزرگ، همیشه به دنبال ایده های بزرگند و افراد کوچک به دنبال افراد بزرگ
3-همیشه سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگرانگرفتن خودت از آنها باشد.
در مورد کار گروهی اولین چیزی که همیشه میدیدم عدم احساس مسولیت بود بعد منیت اشخاص و در نهایت عالم بی عمل بودن
و این که منافع شخصی به منافع جمعی ترجیح داده میشه(حتی اگه منافع شخصی هم تضمین شده باشه باز انقد سنگ اندازی میشه تا گروه از هم بپاشه چرا نمیدونم ؟!)
من دوست ندارم خودم را درگیر مسئله بهشت یا جهنم بکنم ، چون در هر دو قسمت دوستان خوبی دارم !
سلام عتیکم
من هم با کار گروهی خیلی مشکل دارم!
و از اینکه با بچه ها کار کنم فراریم چون:
به نظرم بچه ها در حد مطلوبی که انتظار میره کار رو خوب انجام نمیدن(نظر خودم)
می ترسم بیام از کارشون ایراد بگیرم میان قهر میکنن!!!! :biggrin:
کار سرعت خوبی نداره
مشکل سر نظر هم هست هر کی دوست داره رو اون پروژه نظر خودش غالب بشه
خب با همه اینا ولی تنها مزیتی که برای من داره اینکه با بچه های گروه خیلی بهمون خوش میگذره (تنها دلیلم برای کار گروهی)
دل بستن و امید به داشته های دیگران، قفسی است زرین ، که ارزو پرواز را به تو خواهد اموخت نه پرواز کردن را.ضعیفیم چون رابطه مان با خدا درست نیست ، چون ارامش درون نداریم ، داشته هارا بیشتر کنیم تا پریشانی ذوب شود
سلام
من شخصا یکی از طرفداران این موضوع هستم ، چند روز پیش هم تاپیکی رو به همین منظور ایجاد کرم :
http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=96299.0
( البته قبلش جستوجو کردم ، اما این موضوع رو ندیدم ، ظاهرا باید کل سایت رو جستوجو میکردم :biggrin: ) .
به نظر من دلایل اصلی عدم موفقیت کار های گروهی موارد زیر هستند ( کار های گروهی که در زمینه ی برق و الکترونیک انجام میشه ) : 1- عدم تعیین هدف گروه :
معمولا کارهای گروهی ما به صورت زیر انجام میشه :
مثال :
تصور کنید الان ساعت 8 صبح هست ، من و چند تا از دوستام دور هم نشستیم و داریم چرت و پرت تحویل هم میدیم . در حین گفتوگو ، یکی از دوستان بحث شیرین مباحث مالی رو پیش میکشه مثلا :
[li]یک میکروکنترلر جدید اومده که کلی طرف دار داره .[/li]
[li]فلانی زده توی کار تولید منابع تغذیه سویچینگ و کلی درآمد کسب کرده.[/li]
[li] الان نون توی تولید برد پروگرامر میکروکنترلر فلان هست .[/li]
[li]ما همون مهندس هستیم و عرضه نداریم ، اگه عرضه داشتیم الان برای خودم شرکت و دفتر و منشی و... داشتیم .[/li]
و بعد از این گفتوگو هست که ما تصمیم میگریم که شرکت خود را در زمینه ی تولید برد های آموزشی دائر کنیم ...
من از دوران بچگی تا زمان حال در گروه های زیادی فعالیت کردم ، از گروه های ایجاد شده برای پرتقال دزدی از باغ همسایه گرفته تا گروه مونتاژ و راه اندازی توربین ارسال گاز شرکت زیمنس . اگر تعداد این گروه را 100 عدد فرض کنیم ، عضویت و شروع کار در 95 عدد از آنها صرفا به دلیل جوگیری ، رفیق بازی و بدون فکر اولیه بوده است .
در صورتی که قبل از ایجاد شدن گروه بالا ( شرکت تولید برد آموزشی ) من بر روی مباحث زیر فکر میکردم ، قطعا وقتم را بیهوده هدر نمیدادم ( حال ضرر و زیان مالی ناشی از سرمایه گذاری غلط ، خراب کردن بازار کاری سایر شرکت ها ، ایجاد حس بی اعتمادی به محصولات داخلی در مشتری و... بماند :angry: )
[li]بازار هدف برای تولید برد های آموزشی به چه صورت است ؟ ( چگونه باید محصولات رو بفروشیم ؟ مشتریان ما چه کسانی هستند ؟ کجا و چطور باید تبلیغ محصولاتمون رو بکنیم ؟ [/li]
[li]برد آموزشی چیست ؟ یک برد آموزشی استاندارد باید دارای چه ویژگی های باشد ؟ [/li]
[li] برای راه اندازی یک گروه فعال در زمینه ی تولید برد های آموزشی به چه تخصص های نیاز است ؟ [/li]
[li] برای تولید برد آموزش های به چه ابزاری نیاز داریم و باید با چه شرکت های دیگر ی همکاری کنیم ؟ [/li]
[li]میزان سرمایه اولیه مورد نیاز برای راه اندازی یک شرکت فعال در زمینه ی تولید برد های آموزشی چقدر است ؟[/li]
[li]آیا جهت عرضه برد های اموزشی به بازار به مجوز های خاصی مثل علامت استاندارد و ... نیاز است ؟ [/li]
[li]و... [/li]
البته من در زمان حال و بعد از شکست های متعدد به این نکته رسیدم که " قبل از شروع هر کاری باید در مورد آن تحقیق کنم ، این کار میتواند مشارکت ، کار گروهی ، کار انفرادی ، سرمایه گذاری و... باشد " .متاسفانه خیلی از دوستان هنوز به نکته ذکر شده نرسیدن و تا چند بار شکست رو تجربه نکنن به نکته مذکور نخواهد رسید .
[glow=red,2,300]اگر میخواییم کار گروهی در کشور رو بهبود بدیم باید لیستی از فعالیت های اقتصادی مرتبط با رشته ی برق و الکترونیک تهیه بشه و در این لیست برای تک تک فعالیت ها به سوالات بالا و سایر سوالاتی که ممکنه ایجاد بشه ، پاسخ داده بشه . با این کار افرادی که میخوان یک کار گروهی رو شروع کنن با دیدی بازتر زمینه ی فعالیت خودشون رو انتخاب میکنن .[/glow]
2- عدم تقسیم وظایف :
...جوان های امروزی پر از انگیزه هستند ، در کسری از 2 ساعت بعد از ایجاد شدن شرکت ، سایتش آنلاین میشود . هر چهار نفر ما در سمت مهندسن طراح در گوگل کلید واژه "نقشه برد آموزشی برای میکروکنترلر XXXX " را جستوجو میکنیم و نهایتا بعد از گذشت یک ساعت نقشه ی دلخواه خود را بین هزاران هزار نتیجه یافت شده انتخاب میکنیم .
یکی از دوستان که به نرم افزار پروتل مسلط تر است ، نقشه ی PCB برد آموزشی را ترسیم میکند ، یکی دیگر از دوستان سورس های مربوط به میکروکنترلر را از اینترنت دانلود کرده و نام شرکت را در بالای انها درج میکند . بعد از گذشت یک ساعت ، طراح PCB از کار خسته شده است ، پس نفر بعدی جایش را میگیرد و طراحی PCB را ادامه میدهد و در نهایت بعد از گذشت یک هفته ، برد آموزشی ما آماده فروش است . در میان اعضای گروه من از همه فعال تر بودم ، شاید به این دلیل که خیلی حرف میزدم این احساس را داشتم . یکی از دوستان نیز فکر میکرد فعال ترین عضو گروه خودش است ، چون همیشه پای کامپیوتر بود و برد های آموزشی موجود در بازار را مشاهده میکرد .
دوست دیگری فکر میکرد به دلیل طراحی شماتیک برد اموزشی ، بخش عمده مسئولیت ها بر دوشش بوده .
خب ما با هم دوست بودیم و از این حرف بینمون نبود . در آمد فروش برد های آموزشی زیاد نبود ( شاید هم زیاد باشه :mrgreen: ) و همین کمبود درآمد باعث شد تا تقسیم در آمد به صورت مساوی بین اعضای گروه اندکی غیر منصفانه باشد . چرا منی که بخش عمده کار های گروه رو انجام میدم ، باید سهمم به اندازه فردی باشد که کل وقتش رو صرف دیدن سایت های اینترنتی میکنه ؟
در صورتی که قبل از ایجاد گروه یکی از ما به عنوان مدیر گروه انتخاب میشد و کار های گروه را به دسته های زیر تقسیم بندی میکرد ، چنین مشکلی ایجاد نمیشد :
1- طراح PCB و شماتیک ( طراحی PCB برد های آموزشی )
2- برنامه نویس ( نوشتن سورس و مثال برای برد آموزشی )
3- نویسنده ( ایجاد راهنما و بروشور و کاتالوگ برای برد آموزشی )
مدیر گروه باید وظیفه نظارت بر کار های ما را بر عهده میگرفت ، مثلا اگر برنامه نویس کارش را به خوبی انجام نمیداد ، بدور از تعصبات دوستانه ( رفیق بازی و.. ) وی را با فرد دیگری جایگزین می کرد .
در مورد سوالات مطرح شده در بخش اول تحقیق میکرد . همیشه به دنبال نو آوری بود و ما را برای ایجاد محصولات جدید ترغیب میکرد .
الان این انجمن دارای 200 هزار کاربر است ، کافی است از این 200 هزار نفر 100 نفر توانای مدیریت داشته باشد تا تمامی مشکلات صنایع برق و الکترونیک حل شود .
[glow=red,2,300] اگر میخواییم کار گروهی در کشور رو بهبود بدیم باید نحوه ی تقسیم کار رو به مدیران ( کسانی که توانایی مدیریتی دارن ) آموزش بدیم ، بدین منظور باید برای تمامی فعالیت های اقتصادی شرح وظایف تهیه شود . مثلا برای پرتقال دزدی به دو روش زیر میتوان عمل کرد :
1- همه افراد گروه به باغ حمله کنند و تا میتوانند با خود پرتقال بیاورند . در این روش ریسک کاری بسیار بالا است ، اما سود کار زیاد است .
2- برای انجام کار باید برای هر کس یک سمت ایجاد شود ، سمت های به شرح 1- نگهبان ( مواظب باشه کسی نیاد ) 2- فردی که میره روی درخت و پرتقال می چینه 3- فردی که پرتقال ها رو از روی زمین جمع میکنه و توی کیسه میریزه 4- فردی که کیسه های پرتقال رو به بیرون از باغ منتقل میکنه و ... در این روش در صورتی که تمامی اعضا کارشون رو به بهترین شکل انجام بدن ، ریسک کار صفر می شه ، استرس کمی در کار وجود خواهد داشت و گروه از بیشترین سود ممکن بهره مند خواهد بود .
اگر فردی هم کارش رو به درستی انجام نداد ، باید فورا با فرد دیگری جایگزین شود .
[/glow] 3- عدم کسب استاندارد برای محصولات تولیدی
ادامه دارد...
3- عدم کسب استاندارد برای محصولات تولیدی
توی ایران شما میتونی هر چیز رو توی بازار بفروشی ، برای این کار به موارد زیر نیاز داری :
1- یک خط ایرانسل
2- چیز دیگه ای نیاز نیست ، همون خط ایرانسل کافیه :mrgreen:
برای دستگاه تولیدی باید یک جعبه مقاوایی شیک بسازی و روی اون شماره تلفن ایرانسل و یه آدرس اینرنتی رو چاپ کنی ، اگر هم خواستی کلاس کار رو بالا ببری با تیتر درشت نام شرکت فرضی خودت رو روی جعبه بنویس .
پایین جعبه بنویس : قیمت مصرف کننده :50 هزار تومان و به فروشنده محصول رو به قمیت 30 هزار تومان عرضه کن ( یعنی فروشنده 20 تومان سود ببره )
توی چند تا سایت بزرگ هم تبلیغ محصولت رو درج کن .
برای برد های آموزشی هم من و دوستان همین کار کردیم ، به جای یه شماره تلفن سه تا شماره تلفن روی جعبه برد اموزشی نوشتیم و ادرس سایت رو هم زدیم زیرش و فرستادیمش توی بازار .
در این بین یک دانشجوی بدبخت ذلیل ***که مانده در شهر قربت بی دلیل ؛ میاد میشه مشتری ما .
اقای دانشجو سرش با تهش بازی میکنه و دقیقا نمی دونه از این دنیایی فانی چی میخواد . به بیان ساده تر طرف جو گیر شده و میخواد با میکروکنترلر XXX کار کنه یا استادش بهش یک پروژه با میکروکنترلر XXX داده
این آقا بدون هیچ تحقیق اولیه ای وارد مغازه فروش قطعات الکترونیکی میشه و برد آموزشی شرکت ما رو انتخاب میکنه و اون رو میخره .
بعد از انجام خرید ، اقای دانشجو کارش رو با بررسی CD شروع میکنه
روی CD تعدادی فایل بی ارزش وجود داره .
با هزار زحمت و جستوجو در سایت های مختلف نحوه ی روشن کردن برد و برنامه ریزی اون رو یاد میگیره و در نهایت بعد از گذشت چند روز با خودش میگه " این چه آشغالی هست که من خریدم ، حیف پولم " .
من و دوستان هم به دلیل تماس های مکرر دوستان ، شماره های ایرانسلمون رو خاموش کردیم و تقریبا بیخیال ادامه کار شدیم .
اما در ذهن آن دانشجو یک چیز تا ابد ماندگار خواهد شد : "جنس ایرانی آشغال هست " بله دوستان ، ما خودمون آبروی صنایع برق و الکترونیک رو بردیم . شاید در این فاجعه سهم بعضی هامون کم و سهم بعضی هامون زیاد باشه ، اما همون مقصریم ، بعضی هامون به خاطر کار های که کردیم و بعضی هامون به خاطر سکوتمون .
وقتی هر جوجه هنرستانی که تازه با مفهوم دیود و ترانزیستور آشنا شده و از روی چند تا CD اموزشی نحوه ی راه اندازی LED و LCD با میکروکنترلر رو یاد گرفته دم از برنامه نویس بودن میزنه و کسی جلو دارش نیست .
وقتی که چهار تا آدم علاف هر پروژه ای رو قبول میکنن
وقتی که یک نفر به دوستان خودش در گروه های مختلف کلک و نارو میزنه و پروژه ای که قراره به صورت گروهی انجام بشه رو به صورت تک نفره و مخفیانه برای کارفرما انجام میده .
وقتی که کارفرما کاری به کیفیت کار انجام شده نداره و فقط قیمت و زمان براش مهم هست .
وقتی که چهار تا آدم بی سواد میان میشن تولید کننده .
وقتی که کسی به گروه های فنی اعتماد نداره و فکر میکنه کار گروهی یعنی هزینه بیشتر
وقتی که توی این مملکت کسی نیست به داد ما برسه و... خب بهتره دیگه دهنم رو ببندم تا کار به فحش و والدین مسئولین نرسیده .
چطور میشه کار گروهی کرد ؟
[glow=red,2,300]برای این مشکل باید افکار عمومی رو توجیح کنیم . مصرف کننده باید بدونه کیفیت چی هست .
باید برای تمامی فعالیت های که در گروه برق و الکترونیک انجام میشه ، استاندارد تدوین کنیم ، مثلا یک برد آموزشی استاندارد باید دارای چه ویژگی های باشه ؟ یا فلان دستگاه که داره قراره توی صنعت استفاده بشه ، باید چطوری ساخته بشه ، ابعادش باید چقدر باشه ، با چه ولتاژی کار کنه و...
باید به مصرف کننده گان اطلاع رسانی بشه که خرید اجناس فاقد استاندارد خودداری کنند
باید کارفرماها رو توجیح کنیم که استفاده از یک سخت افزار غیر استاندارد چه خطراتی برای خودش و کسب و کارش داره .
باید از فعالیت افراد و گروه های که به صورت غیر حرفه ای کار میکنن جلوگیری بشه .
( البته میدونم تمامی این استاندارد ها قبلا نوشته شده و به زبان انگلیسی موجود هست ( استاندارد های ANSI و IEC )
باید افراد واجد شرایطی که میتونن در عرضه ی تولید وارد بشن رو سازمان دهی کنیم و روش صحیح انجام کار رو بهشون یاد بدیم
باید برای آموزش ها و تایپک های آموزشی که در سایت ها و انجمن های مختلف ایجاد میشه ، استاندارد تدوین بشه ( همون طور که میدونید اگه فردی بیاد یک آموزش اشتباه رو در داخل انجمن بزار ، همه ازش تشکر میکنن . )
ممکنه توی کشور گروه ها یا شرکت های وجود داشته باشن که کارشون رو به صورت استاندارد و خوب انجام بدن ، اما این شرکت ها نیز فدای گروه ها و شرکت های بی پایه و بی دانش خواهند شد . چون اجناس تولیدی توسط انها نیز قرار است با عنوان " ساخت ایران " به بازار عرضه شود که متاسفانه اعتماد به این نماد قبلا از بین رفته است .
[/glow] 4- عدم وجود واحد های تحقیقاتی :
خودم علی رقم دانش خیلی خیلی بالای که دارم ، هنوز نفهمیدم توی ایران واحد تحقیقاتی یا R&D یعنی چی ، اگه کسی میدونه برای من هم بگه :mrgreen:
اما چیزی که خیلی جاها دیدم ، R&D برای دو تا مفهوم زیر به کار میره :
1- تحقیق در مورد چیز های که هنوز اختراع نشده ، مثلا چهار تا دانشجو بیان در مورد روش تبدیل چیپس فلفلی به چیپس سرکه ای تحقیق کن .
2- مکان های بی استفاده در دانشگاه و اغلب ساختمان های دولتی که روی درشون نوشته واحد R&D ، احتمالا در زمان های گذشته R&D معنی انبار یا مکان خواب میداده :mrgreen:
R&D مخفف Research and Development هست . برای رد تعریف اول باید پرسید : چطور میشه چیزی که هنوز ساخته نشده رو توسعه داد ؟
تعریف دوم هم که خودش رد میشه (بیشتر از 3 جلسه غیبت داشته :mrgreen: )
متاسفانه در کشور ما ، کمتر از 100 تا 200 عدد شرکت از بین هزارن شرکتی که ایجاد میشوند ، به سال دوم فعالیت خود میرسند . از این تعداد شرکت 1 ساله نیز تنها 50 عدد فعالیت خود را در سال دوم ادامه میدهند ( البته این آمار واقعی نیست و تنها برای مطرح کردن عمق فاجعه آورده شده است ) .
[glow=red,2,300]مشکل اصلی این شرکت ها علاوه بر رعایت نکردن بند های 1 تا 3 عدم به روز رسانی فعالیت ها و محصولات عرضه شده است .
در کشور های خارجی واحد R&D شرکت مسولیت به روز رسانی فعالیت ها و محصولات شرکت را به عهده دارد . [/glow]
5- عدم پذیرش اشتباه
متاسفانه اغلب ما عادت داریم شکست هامون رو گردن دیگران بندازیم .
کافیه توی یک پروژه ، مشکلی پیش بیاد ، به جای رفع کردنش فقط به دنبال مقصر هستیم .
همین الان هم همه چیز رو گردن دولت انداختیم .
البته در اینکه دولت از نظر اقتصادی و فرهنگی ب. عر.ه هست ، شکی نیست ، اما در جایگاه احیا صنعت و خدمات صنعتی همه چیز را برای مهندسان و تولید کننده گان آماده کرده است :
شما دوست عزیز من ، به عنوان یک انسان متفکر باید قبول کنید که در موارد زیر دولت مقصر نیست :
1- تولید کننده جنس اشغال به بازار عرضه میکند : مقصر اداره استاندارد است ، شاید هم مقصر ما ، مهندسان برق و الکترونیک باشیم که تاکنون جهت تدوین استاندارد های مورد نیاز با این سازمان همکاری نکردیم :
2- مصرف کننده جنس آشغال میخرد : مقصر صداو سیما است که با بخش تیزر های تبلیغاتی مشتری را برای خرید جنس استاندارد تشویق نکرده است ، شاید هم مقصر ما باشیم که دوستان و آشنایان خود را برای خرید جنس استاندارد توجیح نکردیم .
3- دانش طراحی تجهیزات صنعتی در ایران وجود ندارد : مقصر دانشگاه ها هستند ، شاید هم افراد با تجربه و با استعداد در رشته های برق و الکترونیک مقصر باشند که به جای راه اندازی خطوط تولید مختلف ، آموزش نحوه ی تولید و راه اندازی تجیهزات صنعتی مختلف و... مانند عالم بی عمل رفتار میکنند و حاضر دانش خود را به گور ببرند تا آن را به کسی بیاموزند .
4- امکانات مورد نیاز برای راه اندازی خطوط تولید در کشور وجود ندارد : دولت مقصر است ، شاید هم پارک های علم و فناوری و بانک ها مقصرند که برای شما دعوت نامه نفرستاده اند .
ختم کلام : الان دنیا به ما و نتیجه این تاپیک چشم دوخته :mrgreen: ،
با توجه به آماری که انجمن های مختلف برق و الکترونیک گرفتم ، ما تقریبا 100 هزار تا کاربر اینترنتی با رشته برق و الکترونیک داریم که من برای نجات کشور به همکاری 100 نفرشون نیاز دارم .
99900 نفر بگن بیخیال ، نمیشه ، حالش نیست ، ما به جای نمیرسیم و از این جور حرفا ...
و 100 نفرشون ، فقط 100 نفر . دقت کنید فقط 100 نفر بیان جلو فقط برای فکر کردن و ارائه راه حل
ما از همین تاپیک باید کار خودمون رو شروع کنیم و پایه های یک سیستم نوین و پایدار علمی ، آموزشی و صنعتی رو در زمین بکوبیم .
سیستمی که تمامی تولید کننده گان ، طراحان و مصرف کننده گان بتونن با اتکا بر اون از خدمات همدیگه استفاده کنن
سیستمی که منجر به پیشرفت صنایع برق و الکترونیک و شکوفایی اقتصادی کشور بشه و بتونه کشور رو از وابستگی در بیاره .
سیستمی که به ما و فرزندان ما کمک کنه ، و بتونه آینده شغلی هر کسی که توی رشته ی برق و الکترونیک هست یا در آینده به این رشته میاد و تضمین کنه .
سوال ، نظر ، پیشنهاد ، انتقاد و ... بود در خدمتیم .
بحث استاندارد رو که پیش کشیدید فوق العاده مهمه.
همه میدونن وقتی قرار باشه طراحی صورت بگیره هزار راه به ذهن آدم میرسه که کم کم براساس شرایط این راه ها کنار گذاشته میشه و آخرش باید به انتخاب بین چندتا راه حل برسیم.
به نظرم اگر بچه هایی که کار حرفه ای و با رعایت استاندارهای جهانی انجام دادن، بیان این استاندارها رو معرفی کنن هم به حل مسئله و طراحی توسط بچه ها کمک کردن هم اینکه از الان ذهنمون رو عادت میدیم که طراحی ها رو به صورت استاندارد انجام بدیم. یعنی قالب ذهنیمون به جای اینکه یه چیز بی قاعده باشه، با رعایت استاندارهای طراحی کم کم عادت میکنم و کار رو حرفه ای تر انجام میدیدم.
من خودم خیلی دوست دارم بدونم استاندارهایی که مثلا برای ساخت یک برد کنترلی صنعتی وجود داره و در سطح بین الملل رعایت میشه چیه.
البته دانشجوها توی ایران فقط ذهنشون برای تحلیل عملکرد آموزش داده میشه و عملا طراحی یاد داده نمیشه. چون طراحی باید دست به انتخاب بزنی و ذهن خلاقی داشته باشه و از لحاظ روانشناسی عموم انسانها دوست دارند ناخودگاه یکی دیگه براشون تصمیم بگیره(به زبون خودمون حال فکر کردن ندارن مگر اینکه مجبور بشن)
... و (بدانید) گرفتن تصمیمهاى محکم (براى رسیدن به اهداف بزرگ) با خوش گذرانى و سفرهآهاى رنگین سازگار نیست و چه بسیار که خواب شبانه تصمیمهاى محکم روز را از میان برده و تاریکیآها، خاطره همتآهاى بلند را از یادها محو کرده است. (نهجآالبلاغه، خطبه211)
امام علی (ع):کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد، با لگد دشمنش بیدار می شود (غررالحکم،ص 422)
سلام و تشکر از دوستان-بحثهای مربوط به استاندارد و یا کیفیت تولید مباحثی نیستند که با تشکیل یک انجمن و یا حتی نوشتن انها به صورت کتاب و توضیع ان بین همه حل شود--این مباحث در ابتدا باید زمینه قانونی داشته باشند تا ضمانت اجرایی داشته باشد--مثالی میزنم--در یک شرکت خارجی برای کالیبراسیون یک شیر اطمینان که مربوط به فشار مخزن گاز بود هر شخصی نمتوانست به ان دست بزند و تنها شخص اموزش دیده و دارای گواهینامه صلاحیت اجازه کالیبراسیون ان را داشت و در صورت دستکاری ان توسط شخص دیگری حتی در رشته مرتبط --دادگاهی شده و به زندان میرود--واقعا این مورد را دیدم و دلیلش ان بود که قانون به وی اجازه چنین کاری را نمیداد و حتی شرکتهای بیمه ای که ان مخزن را بیمه کرده بودند در صورت این اتفاق بیمه را لغو میکردند -حالا اینها چطور باید با هم لینک باشند و بیمه از کجا بفهمد که شخص دیگری این کار را انجام داده یا نه بماند--فقط این را فهمیدم که همه چیز بهم لینک بوده و قابل ردیابی است یعنی یک سیستم به معنای واقعی کلمه----از اینها بگذریم زیرا طرح و اجرای چنین مباحثی نیازمند مدت زمانی به اندازه تاریخ ان ملت است--شاید باورتان نشود حتی برای بالا رفتن از نردبان هم دستورالعمل داشتند .ولی قصد من از ایجاد این تاپیک اینها نیست .بلکه یافتن پاسخی برای سوالهای قبلی است.
در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp
اقای جبرئیلی یه خاطره بگم از یه تجربه که استاندارد ایران (زپرشک) توش بود.
یه پروژه بود مربوط به یکی از دستگاههای تست استاندارد لوازم خانگی. اقا دماسنجشو شرکت x اومده بود کالیبره کنه.
چشتون روز بد نبینه. الین بار که اومدن واسه کالیبره گفتن دستگاه شما با رفرنس ما 30 درجه (اوه اوه اوه. من که دیگه داشتم سنکوب میکردم گفت سی درجه) اختلاف داره. این اختلاف اونقدر فجیح بود واسه من که نگفتم دستگاه رو واسه گارانتی بفرستین. خودم پاشدم رفتم واحد کنترل کیفی اون کارخونه و دستگاه رو اونجا بررسی بکنم. خلاصه یه سفر رفتیم شهرشون و صبح تا غروب هر مدلی بالا پایین کردیم دیدیم ته تهش میتونن یکی دو درجه خطا بگیرن (تو 200 درجه) که اونم خارج از قانون نیست. واسه اینکه ساکت بشن یه ذرخ دستگاه رو باز کردم و ور رفتم بهشون گفتم درست شد. بار دوم که شرکت y اومد کالیبره کنه دستگاه ما رو گفت دستگاه شما تو 200 درجه دو درجه اختلاف داره. ) (جالبه که قبلی میگفت دستگاهتون داره 200 رو 170 نشون میده اینیکی میگه 200 رو 202 نشون میده. و قبولش کردن.
خواستم فقط بگم (که توجیح باشید) که استاندارد رسما تو ایران معنی کشک سابیدن رو داره.
یه بنده خدایی خازن مارک الکون وارد میکنه میگفت اون اوائل که رابطه نداشتم تو استاندارد میبردم واسشون استاندارد بگیرم خازنو نگاه میکرد میگفت تو ایران امکانات تستش نیست پس رد میکنیم.(تایید نمیکردن) خودشونو در حدی میدونستن که به همین راحتی همچین مارک مطرحی رو رد بکنن.
حیف از من خسته- حیف از همین چن خط
به اصل و به ذات و- به باعثت لعنت
دیدگاه