اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

ماجرای سه تا سیم مهربون(اندکتانس،القاء،ترانسفورماتور)

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

    والله بحث طوری شده که حداقل من به کل گیج شدم! یه بار بحث ترانس و القای اون هست، یه بار بحث دوقطبی و حالا هم الکترون آزاد و... چی بگم والله....احساس میکنم یه خرده تاپیک به راه کج، راست شده! یا شاید هم به راه راست کج شده!! :mrgreen:
    به هر حال، اگه اظهار نظری میکنم؛ در حضور اساتید بزرگوارم دارم درس پس میدم.اشتباه و کم و کاستی اون رو بهم تذکر بدین تا خودم رو اصلاح کنم. :redface:

    در مورد جریان الکتریکی:
    حرکت الکترون رو جاری شدن جریان نمی نامیم.اون چیزی که جریان الکتریکی نامیده میشه؛ ارتعاشات الکترون ها هست که از الکترونی به الکترون دیگه منتقل میشه و تقریبا برابر هست با سرعت نور.

    حرکت الکترون ها دور اتم هم که یه چیز طبیعی هست.هر چقدر ترازها افزایش پیدا کنه،(منظورم دور شدن از هسته هست) الکترون های موجود در اون تراز راحت تر و با کمترین انرژی از جای خودشون(اون تراز) کنده میشن.

    راستی،من آخرش هم نفهمیدم که اصلاً و اساساً اختلاف نظر بحث ترانس سر چی بود؟!!!

    دیدگاه


      پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

      سلام
      در مورد کج رو راست شدن تاپیک نظری ندارم - (بستگی به نقطه ی مرجع داره بیشتر) :mrgreen:
      والا من خودم بیشتر دوست دارم دعوا ببینم تا اینکه خودمو قاطی کنم :biggrin: برا همین بیشتر استفاده میکنیم!
      --
      در مورد صحبتی که در مورد حرکت در مدار خود یا حرکت وضعی الکترون ایا باعث جریان الکتریکی میشود یا نه ! به نظر من
      یه چیز خیلی مهم در مورد جریان وجود داره اون هم اینکه جریان در کجا؟!!!
      در مورد جریان باید به نظریه ی نواری مراجعه کرد که کامل در باند هدایت بودن الکترون ها ی اتمهاست که باعث جریان الکتریکی(به معنی عام) میشود! و اون هم در صورتی که اختلاف پتانسیلی ایجاد شود! تا بشود جریان ایجاد شده رو اندازه گرفت یا اثرش رو مشاهده کرد!
      ولی اینکه ایا کلا نمیشود حرکت الکترون رو در کل (چه دور هسته چه در فضای خلا و چه داخل رسانا و از باند هدایت یه اتم به اتم دیگر)جریان نامید ؟ معلومه که جریان هست ولی نه به معنای عام قبلی! در واقع اگر بخواهیم این جریان رو اندازه بگیریم اول باید محل اندازه گیری مشخص بشه !!!
      ---
      ولی این حرکت الکترون دور هسته یا به دور خودش واضحه که اثر مغناطیسی داره ولی در جریان به اون معنی و مفهوم عامش باز هم واضحه که تاثیری نداره! چون اصلا در جایی که ما داریم جریان رو اندازه گیری میکنیم جاری نیست!
      --
      اینا نظر من بود دیگه خسروان دانند!

      دیدگاه


        پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

        اینکه حرکت انتقالی الکترون در اربیتال خودش با حرکت وضعی که داره باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه بحث جدیدی نیست..........
        با کنارهم قرار گرفتن اتمها مولکول های مغناطیسی بوجود میان و جهت این مولکول ها هست باعث فوران فلو در سطح هسته میشن............
        حال اگر شما میخواهید حرکت الکترون در اربیتال خودش را جریان جاری در سطح هسته بنامید ............سخت در اشتباهید..........
        سلام و تشکر از دوستانی که به بحث پیوستند--دعوا خوب نیست و کار بچه هاست :icon_razz: بحث هم باید یه خورده کج و راست بشه تا به نتیجه برسه----
        خدا خیرتون بده خوب ما هم همینو میخواهیم بگیم که حرکت انتقالی الکترون در اربیتال خودش با حرکت وضعی که داره باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه با کنارهم قرار گرفتن اتمها مولکول های مغناطیسی بوجود میان البته با یخورده اختلاف.علتش هم در کلمات هست.مثلا به جای اتم و مولکول از گشتاور مغناطیسی و حوزه مغناطیسی میخواهیم صحبت کنیم.
        و حرکت الکترون در اربیتال خودشو نمیخواهیم جریان سطح هسته بنامیم.
        در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

        دیدگاه


          پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

          نوشته اصلی توسط شاهرخ مستقیمی
          والله بحث طوری شده که حداقل من به کل گیج شدم! یه بار بحث ترانس و القای اون هست، یه بار بحث دوقطبی و حالا هم الکترون آزاد و... چی بگم والله....احساس میکنم یه خرده تاپیک به راه کج، راست شده! یا شاید هم به راه راست کج شده!! :mrgreen:
          به هر حال، اگه اظهار نظری میکنم؛ در حضور اساتید بزرگوارم دارم درس پس میدم.اشتباه و کم و کاستی اون رو بهم تذکر بدین تا خودم رو اصلاح کنم. :redface:

          در مورد جریان الکتریکی:
          حرکت الکترون رو جاری شدن جریان نمی نامیم.اون چیزی که جریان الکتریکی نامیده میشه؛ ارتعاشات الکترون ها هست که از الکترونی به الکترون دیگه منتقل میشه و تقریبا برابر هست با سرعت نور.

          حرکت الکترون ها دور اتم هم که یه چیز طبیعی هست.هر چقدر ترازها افزایش پیدا کنه،(منظورم دور شدن از هسته هست) الکترون های موجود در اون تراز راحت تر و با کمترین انرژی از جای خودشون(اون تراز) کنده میشن.

          راستی،من آخرش هم نفهمیدم که اصلاً و اساساً اختلاف نظر بحث ترانس سر چی بود؟!!!
          سلام
          در مورد مسیر تاپیک باید عرض کنم هر وقت احساس میکنم داستان تموم شده ناگهان ...........باز از این باغ بری می رسد..............
          تاثیر میدانها ی مغناطیسی اثبات شد ........نوبت رسید به طرز القاء ترانس هسته فرو مغناطیس............اونم که اثبات شد..........حال رسیدیم به طرز دقیق القاء
          خلاصه .............آخرش خدا بخیر بگذرونه..........
          جناب شاهرخ مستقیمی تا حدودی به موضوع اشاره کردین ...............اما در نظر داشته باشید چیزی که با سرعت نور انتقال پیدا میکنه جریان الکترونی نیست
          بلکه اثر جریان الکتریکی هست..............منظورتون از ارتعاشات الکترونی که فرمودین اگر خارج شدن الکترون و وارد شدن به اربیتال آخر اتم کناری باشه .......
          بله درسته .............اما الکترون های تراز پایین و نزدیک به هسته در جریان الکترونی تاثیر نداره.....................
          اینکه الکترون آزاد براحتی از اتم جدا میشه و در بین اتم ها حرکت میکنه چیزی بدیهی هست و اثباتش برای بنده مثل آب خوردنه ............... :smile:
          تازه اینکه چیزی نیست ............ :redface:
          الکترون میتونه بدون وجود اتم هم حرکت کنه که قبل هم بهش اشاره شد ...........اشعه کاتدیک حرکت الکترون در خلآ هست بدون اینکه ارتعاش داشته باشه......
          در مورد لامپ تصویر کاتدیک یا لامپ اشعه ایکس تحقیق کنید تا جریان خالص الکترون ها رو بدون وجود اتم درک کنید همین جریان در رسانا بر قراره تنها فرقش اینه که......
          الکترون به واسطه اتم ها حرکت میکنه..............................


          اضافه شده در تاریخ :
          نوشته اصلی توسط voyager2020
          سلام
          در مورد کج رو راست شدن تاپیک نظری ندارم - (بستگی به نقطه ی مرجع داره بیشتر) :mrgreen:
          والا من خودم بیشتر دوست دارم دعوا ببینم تا اینکه خودمو قاطی کنم :biggrin: برا همین بیشتر استفاده میکنیم!
          --
          در مورد صحبتی که در مورد حرکت در مدار خود یا حرکت وضعی الکترون ایا باعث جریان الکتریکی میشود یا نه ! به نظر من
          یه چیز خیلی مهم در مورد جریان وجود داره اون هم اینکه جریان در کجا؟!!!
          در مورد جریان باید به نظریه ی نواری مراجعه کرد که کامل در باند هدایت بودن الکترون ها ی اتمهاست که باعث جریان الکتریکی(به معنی عام) میشود! و اون هم در صورتی که اختلاف پتانسیلی ایجاد شود! تا بشود جریان ایجاد شده رو اندازه گرفت یا اثرش رو مشاهده کرد!
          ولی اینکه ایا کلا نمیشود حرکت الکترون رو در کل (چه دور هسته چه در فضای خلا و چه داخل رسانا و از باند هدایت یه اتم به اتم دیگر)جریان نامید ؟ معلومه که جریان هست ولی نه به معنای عام قبلی! در واقع اگر بخواهیم این جریان رو اندازه بگیریم اول باید محل اندازه گیری مشخص بشه !!!
          ---
          ولی این حرکت الکترون دور هسته یا به دور خودش واضحه که اثر مغناطیسی داره ولی در جریان به اون معنی و مفهوم عامش باز هم واضحه که تاثیری نداره! چون اصلا در جایی که ما داریم جریان رو اندازه گیری میکنیم جاری نیست!
          --
          اینا نظر من بود دیگه خسروان دانند!
          جناب ویجر 2020 اینکه می فرمایید باید اختلاف پتانسیل باشه که جریان رو اندازه گرفت اینطور نیست مگر سنسور هال که جریان رو اندازه میگیره به ولت کار داره
          اثر جریان میدان مغناطیسی هست و تشخیصش نیاز به اختلاف سطح نداره .............
          در مورد اینکه محل اندازه گیری باید مشخص باشه بنده هم در تعریف جریان از مقطع رسانا بطور واضح نام بردم.......................
          همچنین در تعریف دیگه از مدار الکتریکی مشخص بطور واضح نام بردم.............
          اینکه حرکت الکترون در اطراف هسته دارای میدان مغناطیسی هست هم بحثی نیست قبلآ بهش اشاره کردم.......................

          اضافه شده در تاریخ :
          نوشته اصلی توسط عباس جبراییلی
          سلام و تشکر از دوستانی که به بحث پیوستند--دعوا خوب نیست و کار بچه هاست :icon_razz: بحث هم باید یه خورده کج و راست بشه تا به نتیجه برسه----
          خدا خیرتون بده خوب ما هم همینو میخواهیم بگیم که حرکت انتقالی الکترون در اربیتال خودش با حرکت وضعی که داره باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه با کنارهم قرار گرفتن اتمها مولکول های مغناطیسی بوجود میان البته با یخورده اختلاف.علتش هم در کلمات هست.مثلا به جای اتم و مولکول از گشتاور مغناطیسی و حوزه مغناطیسی میخواهیم صحبت کنیم.
          و حرکت الکترون در اربیتال خودشو نمیخواهیم جریان سطح هسته بنامیم.
          جناب جبرییلی ............. اتفاقآ دعوا بد نیست بستگی داره چطور به قضیه نگاه کنیم دوست داشتین بعد یک تاپیک جدا بزنیم در مورد دعوا و اثر اون در تاریخ و در حیات
          انسانهای غار نشین و انسانهای متمدن امروزی بحث میکنیم........... :biggrin:
          خب همکار عزیز مگر بنده گفتم میدان مغناطیسی در اطراف الکترون که در اربیتال خودش می گرده وجود نداره که شما زحمت اثباتش رو به عهده گرفتین.............
          شما لطف کن اون جریانی که همکار سابق جناب حیدری بصورت واضح در تصویر هسته کشیدن رو اثبات کن..........البته اگر نظر شما هم همونه.............
          اون جریان حلقوی که ایشون اونقدر قشنگ و واضح کشیده چطور در هسته عایق فریت بر قراره ...........؟؟؟؟؟
          والا بحث این تاپیک به اتمام رسیده...................

          اگر شاد بودی آرام بخند تا غم بیدار نشود

          دیدگاه


            پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

            سلام به دوستان و تشکر از توجه شما---نظر من این است که از لقظ جریان صرفنظر کرده و اسم انرا همان حرکت الکترونها بگذاریم و به ادامه بحث بپردازیم.
            در مورد شکلی هم که اقای حیدری گذاشته اند فکر نمیکنم منظورشان از جریان ان چیزی باشد که دوستان به ان اشاره کرد ه اند یعنی حرکت الکترونها در یک هادی الکتریکی و فکر میکنم منظورشان همان حرکت الترونها هست که در حضور یک میدان مغناطیسی خارجی باعث ایجاد گشتاور مغناطیسی میشود..
            در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

            دیدگاه


              پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

              سلام
              شرمنده اگر در تاپیک اساتید اسائه ادب میکنم
              به نظرم اون چیزی که استاد جبرائییلی در پی اثباتش هستند رو همه از قبل پذیرفتیم
              چون اگر میدان مغناطیسی حاصل از حرکت اسپینی و اوربیتالی الکترون رو نپذیرفته باشیم که اصلا هسته و ترانس و فرومغناطیس معنایی نداره ....
              ولی در واقع اون بخط شدن الکترون های فرد یا تغییر زاویه حرکتشون و ....(یا به تعبیری همون جریان الکترونی که استاد جبرائییلی فرمودن) در واقع یعنی جهت دوقطبی مغناطیسی معادل اون اتم داره تغییر میکنه یعنی در واقع همون مرتب شدن دوقطبی های مغناطیسی ماده فرومغناطیسی در جهت میدان گذرنده از اون
              (به عبارت دیگه اون تغییر نحوه حرکت الکترون در سطح زیر اتمی یا همون جریان الکترونی برایند اثرش همون چیزی هست که دو قطبی مغناطیسی مینامیم و اثر دیگه ای به صورت جداگانه نداره روی سیم های ترانس ....)
              در نهایت متغیر بودن شار عبوری از درون ترانس باعث القاء هست
              البته یک احتمال بسیار محتمل دیگه هم وجود داره که اونم اینه که با توجه به بالا بودن سطح تاپیک بنده با اطلاعات ناقصم هیچی در حرف های دوستان و صورت مسئله نفهمیدم و دارم ..... میگم :biggrin:
              (البته قصد بنده از شرکت در این تاپیک نیز بیشتر افزایش و اصلاح اطلاعات ناقص خودم هست ، برای همین برداشت خودم از قضیه رو بیان کردم که اگر دچار کج فهمی شدم اساتید عزیز اصلاح کنند)
              با سپاس

              دیدگاه


                پاسخ : پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                نوشته اصلی توسط Ghasede del
                جناب ویجر 2020 اینکه می فرمایید باید اختلاف پتانسیل باشه که جریان رو اندازه گرفت اینطور نیست مگر سنسور هال که جریان رو اندازه میگیره به ولت کار داره
                اثر جریان میدان مغناطیسی هست و تشخیصش نیاز به اختلاف سطح نداره .............
                بهتره اینطوری بگم تا اختلاف پتانسیلی باشد تا جریان خالصی ایجاد شود!
                این رو که گفتم باید اختلاف پتانسیل باشه برای رد حالت افت و خیز های رندوم الکترونها بین نوار هدایت اتمها که همیشه هست بود!!(چون در جریان به معنی عامش و همون قابل جاگذاری در قانون اهم این افت و خیز ها بی تاثیر هستند و فقط جریان خالص مد نظر هست) یعنی میدونیم که میشه اندازه گرفت ولی مسئله ی دیفرانسل یا فاصله ی موثر مطرح میشه ! و برای جلوگیری از پیچیده شدن مسئله عرض کردم که اختلاف پتانسیل باشه که اون حالت های تصادفی رو از جریان مد نظر به معنی عام که اثرات اهمی داره حذف کنیم!
                در مورد نظر اقای جبرئیلی هم من فکر میکنم بعضی موقع ها بحث اونقدر پیچیده میشه که گاها مفاهیم خلط میشه ! و ایشون نظرشون بیشتر اثر مغناطیسی و گشتاور بوده که گفتند-
                وگرنه در این موارد کسی فکر نمیکنم مخالف نظر اقا افشین باشند! که مطابق نظریه ی نواری هست و باند هدایت و این صبتا!
                حالا اگر اجازه میدید من این چایی رو که اوردن میل کنم :mrgreen: -هر کی چایی میخواد بفرماد!

                دیدگاه


                  پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                  پس در مورد اینکه حرکت الکترونها باعث ایجاد دو قطبی های مغناطیسی میشود که انها نیز به نوبه خود باعث بوجود امدن حوزه های مغناطیسی در مواد فرو مغناطیس میشوند اختلافی نداریم حال میپردازیم . البته میخواستم نحوه تشکیل این حوزه ها را توضیح دهم گه اشاره ای به ان میکنم --هنگامیکه ماده فرو مغناطیس ساخته میشود بعد از اینکه از دمای بالا رو به سرد شدن میرود طبق قانون فیزیکی تمایل به داشتن کمترین سطح انرژی --ان دو قطبیها و نیروی یپیوندی میان مولکولها و عوامل زیادی دست به دست هم میدهند تا انرژی درونی جسم به کمترین حالتش برسد که در این میان میدان دو قطبیها مغناطیسی طوری به یک دیگرنیرو وارد میکنند که برایند میدانهای حاصل از انها به کمترین مقدار برسد که این باعث میشود در ماده نواحیی بوجود ایند که دارای خاصیت مغناطیسی بوده و با نواحی مجاور دیگر و در کل ماده اثر همدیگر را تضعیف کنند که به این ناحیه ها حوزه مغناطیسی گفته میشود که در حضور یک میدان خارجی ارایش منظم گرفته و اثر همدیگر را تقویت میکنند تقویت شدن میدان این حوزه ها باعث ایجاد یک گشتاور مغناطیسی برایند میشود که از مقدار مشخصی برای یک ماده مشخص بیشتر نخواهد شد.و اسم انرا گشتاور مغناطیسی برایند ان ماده میگذاریم.که در حضور یک میدان خارجی اثر خود را نشان میدهدو ماده مغناطیسی میشود.نام انرا هم با حرف انگلیسی M نشان میدهیم.و میدان خارجی را هم با حرف H .که اگر مجددا ماده را از میدان دور کنیم نحوه ارایش این حوزه ها مثل حالت قبل نخواهد بود و این ارایش جدید است که باعث بوجود امدن هیسترزیس در ماده مغناطیسی میشود.

                  اضافه شده در تاریخ :
                  حال تازه بحث اصلی شروع میشود و دعوا ها اغاز(البته به شرطی که سازنده باشد که انشالله خواهد بود)..جگالی شار مغناطیسی ماده قرار گرفته در خلا و در حضور یک میدان مغناطیسی خارجی برابر است با مو صفر (همان ضریب معروف مغناطیس) ضربدر H با ضافه موصفر ضربدر M .-------------ویا به عبارتی B=u0xM+U0xH که در ان هانری بر متر U0=4xpix10e-7 ------مقدار M یک مقدار غیر خطی میباشد و وابسته به گذشته ماده است که قبلا تحت تاثیر چه میدانی بوده و همچنین وابستگی زیادی با دما دارد.رابطه M با میدان خارجی H میتواند با یک ضریب غیر خطی که به دما و گذشته ماده و ....بستگی دارد به شکل M=UxH نوشته شود که در ان U susceptibility
                  ماده نامیده میشودو بستگی به جرم ماده ندارد. :redface:-و حاصل جمع U با موصفر --پرمابیلیتی ماده نامیده میشود.که انهم بستگی به جرم ماده ندارد. :redface:
                  در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

                  دیدگاه


                    پاسخ : پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                    نوشته اصلی توسط علی علی پور ریکنده
                    سلام
                    شرمنده اگر در تاپیک اساتید اسائه ادب میکنم
                    به نظرم اون چیزی که استاد جبرائییلی در پی اثباتش هستند رو همه از قبل پذیرفتیم
                    چون اگر میدان مغناطیسی حاصل از حرکت اسپینی و اوربیتالی الکترون رو نپذیرفته باشیم که اصلا هسته و ترانس و فرومغناطیس معنایی نداره ....
                    ولی در واقع اون بخط شدن الکترون های فرد یا تغییر زاویه حرکتشون و ....(یا به تعبیری همون جریان الکترونی که استاد جبرائییلی فرمودن) در واقع یعنی جهت دوقطبی مغناطیسی معادل اون اتم داره تغییر میکنه یعنی در واقع همون مرتب شدن دوقطبی های مغناطیسی ماده فرومغناطیسی در جهت میدان گذرنده از اون
                    (به عبارت دیگه اون تغییر نحوه حرکت الکترون در سطح زیر اتمی یا همون جریان الکترونی برایند اثرش همون چیزی هست که دو قطبی مغناطیسی مینامیم و اثر دیگه ای به صورت جداگانه نداره روی سیم های ترانس ....)
                    در نهایت متغیر بودن شار عبوری از درون ترانس باعث القاء هست
                    البته یک احتمال بسیار محتمل دیگه هم وجود داره که اونم اینه که با توجه به بالا بودن سطح تاپیک بنده با اطلاعات ناقصم هیچی در حرف های دوستان و صورت مسئله نفهمیدم و دارم ..... میگم :biggrin:
                    (البته قصد بنده از شرکت در این تاپیک نیز بیشتر افزایش و اصلاح اطلاعات ناقص خودم هست ، برای همین برداشت خودم از قضیه رو بیان کردم که اگر دچار کج فهمی شدم اساتید عزیز اصلاح کنند)
                    با سپاس
                    سلام
                    نسبتآ درک شما بسیار عالی هست.........
                    حرف بنده هم همینه و نهایت داستان وجود دو قطبی های مغناطیسی هست ..........حالا این دو قطبی ها چگونه ساخته میشود ...........
                    یک حرف دیگس دعوا بر سر حرکت الکترون در هسته عایق هست...............

                    اضافه شده در تاریخ :
                    در مورد شکلی هم که اقای حیدری گذاشته اند فکر نمیکنم منظورشان از جریان ان چیزی باشد که دوستان به ان اشاره کرد ه اند یعنی حرکت الکترونها در یک هادی الکتریکی و فکر میکنم منظورشان همان حرکت الترونها هست
                    سلام
                    ببخشید ............شما چقدر راحت مسائل را توجیه میکنید................ :biggrin:
                    یا مطالب را درست نمی خوانید یا قصد و نیت خاصی از این توجیه کردن در کار است..........معذرت میخوام رک صحبت میکنم ........
                    نقل قول از جناب حیدری
                    مطلبی که شما در مورد اکسید و عایق بین هسته ها فرمودین یعنی خرد کردن یه هسته به قسمت های جدا از یکدیگر
                    که جریان سطحی در هر کدام از اون ها به صورت جدا گانه جاری میشه

                    ایشون اینجا تصور کرد بنده از عایق بین ورقه ها صحبت میکنم که فرمودن با خرد کردن هسته جریان در تیکه جداگانه جریان دارد................
                    تازه وقتی متوجه شد که منظور بنده از اکسید و عایق بودن در مورد هسته فریت هست در صدد بر امد انواع جریان الکتریکی رو برآمون توضیح بده
                    جناب قاصد با این مطلبی که شما بیان کردین من ابتدا باید انواع جریان های الکتریکی رو مطرح کنم تا منظور من رو متوجه شید.
                    جریان های الکتریکی به طور کلی به سه دسته تقسیم می شن:
                    1- جریان هدایتی----- conduction current
                    2-جریان الکترولیتی----- electrolytic current
                    3- جریان انتقالی------ convection current

                    قرار نیست ایشون صحبتی بکنه بعد شما بیای توجیه کنی .....................


                    اضافه شده در تاریخ :
                    نوشته اصلی توسط عباس جبراییلی
                    حال تازه بحث اصلی شروع میشود و دعوا ها اغاز(البته به شرطی که سازنده باشد که انشالله خواهد بود)..جگالی شار مغناطیسی ماده در حضور یک میدان مغناطیسی خارجی برابر است با مو صفر (همان ضریب معروف مغناطیس) ضربدر H با ضافه موصفر ضربدر M .-------------ویا به عبارتی B=u0xM+U0xH که در ان هانری بر متر U0=4xpix10e-7 ------مقدار M یک مقدار غیر خطی میباشد و وابسته به گذشته ماده است که قبلا تحت تاثیر چه میدانی بوده و همچنین وابستگی زیادی با دما دارد.رابطه M با میدان خارجی H میتواند با یک ضریب غیر خطی که به دما و گذشته ماده و ....بستگی دارد به شکل M=UxH نوشته شود که در ان U susceptibility
                    ماده نامیده میشودو بستگی به جرم ماده ندارد. :redface:-و حاصل جمع U با موصفر --پرمابیلیتی ماده نامیده میشود.که انهم بستگی به جرم ماده ندارد. :redface:

                    کار شما خیلی درسته .............. :biggrin:
                    ببخشید دعوای اصلی سر تقابل و تعامل میدانهای مغناطیسی و نقش هسته بود که به اتمام رسید ...................
                    حالا شما اگر تازه چوب بر داشتی که طرف دعوا گیر بیاری یکم دیر شده...........
                    بنده هیچ مشکلی با چگونگی ساخت دو قطبی ها ندارم و نداشتم اگر موردی بوده شما لطف کن نقل قول کن...............
                    همانطور که دیدید نقش دو قطبی ها رو هم در مکانیزم هسته بیان کردم ......................بنده دیگه مرخص میشم ...........شما بگرد شاید طرف دعوای
                    مناسبی پیدا کنید...................

                    اگر شاد بودی آرام بخند تا غم بیدار نشود

                    دیدگاه


                      پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                      نقل قول از اقای حیدری
                      دوستان باید دقت کنید جریانی که من بحثش رو می کنم جریانی ناشی از القای ولتاژ و جاری شدن جریان نیست
                      همون طور که گفتم این جریان ناشی از هم راستا شدن ذرات مغناطیسیه و تابع مغناطیس شدگی هسته هستش نه تغییرات فوران در هسته.
                      خوب جناب قاصد حالا نظرتون چیه ؟؟؟

                      چه بگویم که هم حق باشماست و ایشان هم درست منظورشان را نرسانده اند ولی حرف من در مورد توان هسته هست.
                      در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

                      دیدگاه


                        پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                        تا اونجایی که من فهمیدم الان اخرین بحث سر این هست که ایا میشود از یک هسته بی نهایت توان گرفت ، درسته؟
                        خوب اون مواردی که شما گفتید تا اونجایی که من میدونم پذیرفته شده هست ....
                        هسته فرومغناطیس برای هدایت و تقویت شار ایجاد شده توسط سیم پیچ اولیه به کار میره که خوب در حالتی که تمام دوقطبی ها در هسته یک جهت باشند بیشترین تقویت مغناطیسی رو داره و بیشترین میزان انرژی رو ذخیره میکنه (که البته باعث میشه تلفات هیسترزیس هم در ماکسیمم خودش قرار بگیره)
                        بیش از این جریان سیم پیچ اولیه رو افزایش بدیم چگالی شار هسته تا یه جایی افزایش پیدا میکنه و وقتی به ماکسیمم خودش برسه افزایش بیشتر جریان اولیه فقط باعث پرداکندگی شار در فضا و تلف شدن انرژی میشه
                        این از جریان
                        و افزایش فرکانس هم تا یک جایی امکان پذیر هست چون اون نواحی دوقطبی ماده با یک سرعت محدودی میتونند تغییر جهت بدن و افزایش بیش از حد فرکانس هم باعث میشه در هر سیکل بخش زیادی از نواحی مغناطیسی فرصت برگشتن به حالت اصلی و حالت جدید رو پیدا نکنند و در حالت قبلی بمونند مقدار زیادی از انرژی در اثر پسماند تلف بشه
                        پس توان هسته محدود میشه ...
                        این ته سطح درک و فهم من بود ، اگه اشتباه میگم لطفا اصلاح کنید :read:
                        با سپاس

                        دیدگاه


                          پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                          در این دنیا دو چیز نداریم یکی صفر و یکی بینهایت--بینهایت هم از ان خداست---بگذریم---بری اینکه دیگر دوستان در جریان قرار بگیرند مثالی میزنم--فرض کنید یک هسته فریت کوچک از همین هسته های کامپیوتر داریم-که چگالی شار مغناطیسی ان 200 میلی تیلاست--تعداد دور ان را برای ولتاژ220 ولت و فرکانس 100 کیلو هرتزمحاسبه کردیم و مثلا شد 20 دورو جریان ان در این شرایط مثلا یک دهم امپر است--این یعنی چه؟یعنی اینکه اگر 220 ولت دی سی به دو سر ان بدهیم و با فرکانس 100 کیلو هرتز --بدون اینکه فعلا ثانویه ای پیچیده باشیم--جریانی از ان میگذرد که هسته را تا مرز اشباع میبردولی اشباع نمیشود--حال اگر ولتاژ را 221 ولت کنیم هسته اشباع خواهد شد زیرا جریان بیشتر از یک دهم امپر شده و هسته اشباع خواهد شد.حال میخواهیم در ثانویه 12 ولت داشته باشیم محاسبه میکنیم و تعدادی دور برای ثانویه بدست میاوریم مثلا 3 دور و پل دیود میبندیم و از ثانویه جریان 10 امپر میکشیم--به طبع ان در اولیه ما جریانی بیشتر خواهیم داشت که به نسبت دور ها به اولیه میاید در مورد مثال ما جریان اولیه حدود 1.5 امپر میشود--پس میبینید که قبلا با 0.1 امپر هسته اشباع میشد ولی الان با 1.5 امپر هم هسته اشباع نمیشود.حال همانطورز که گفته شد اگر گرمای هسته را از ان دور نکنیم به دلیل تلفات هیسترزیس و تلفات فوکو دمای هسته بالا خواهد رفت و تا دمای کوری خواهد رسید و در این حالت هسته دچار افت پرابیلیتی شده و اشباع خواهد شد-حال اگر ما بتوانیم این دما را از هسته بگیریم و سیم های مسی انرا هم با ابر رسانا بپیچیم چه اتفاقی خواهد افتاد.ایا میتوان از هسته توان خیلی زیادی گرفت.مثلا 10 برابر.
                          در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

                          دیدگاه


                            پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                            فکر میکنم علت اشباع نشدن هسته در حالت دوم اینه که طبق قانون لنز جریانی که در ثانویه جاری هست باعث ایجاد میدانی مخالف با میدان سیم پیچ اولیه میشود و در واقع با ایجاد این میدان مغناطیسی مخالف برگشتن دو قطبی های مغناطیسی به حالت اولیه یا حالت جدید را تسریع میکند
                            البته این اون دو موردی که بالا گفتم رو فکر نمیکنم نقض یا خنثی کنه چون افزایش فرکانس که از دور خارج هست و در مورد افزایش جریان هم اگه حتی تلفات هیسترزیس رو در نظر نگیریم باز همون محدودیت چگالی شار هسته باعث میشه توانش محدود باشه ...
                            با سپاس

                            دیدگاه


                              پاسخ : پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                              نوشته اصلی توسط عباس جبراییلی
                              نقل قول از اقای حیدری

                              چه بگویم که هم حق باشماست و ایشان هم درست منظورشان را نرسانده اند ولی حرف من در مورد توان هسته هست.
                              سلام
                              کل حرف بنده همین است ..............ایشون هر چی دوست داره عنوان میکنه و با توضیحات عجیب هم میخواد اثبات کنه :redface:
                              در این دنیا دو چیز نداریم یکی صفر و یکی بینهایت--بینهایت هم از ان خداست---بگذریم---بری اینکه دیگر دوستان در جریان قرار بگیرند مثالی میزنم--فرض کنید یک هسته فریت کوچک از همین هسته های کامپیوتر داریم-که چگالی شار مغناطیسی ان 200 میلی تیلاست--تعداد دور ان را برای ولتاژ220 ولت و فرکانس 100 کیلو هرتزمحاسبه کردیم و مثلا شد 20 دورو جریان ان در این شرایط مثلا یک دهم امپر است--این یعنی چه؟یعنی اینکه اگر 220 ولت دی سی به دو سر ان بدهیم و با فرکانس 100 کیلو هرتز --بدون اینکه فعلا ثانویه ای پیچیده باشیم--جریانی از ان میگذرد که هسته را تا مرز اشباع میبردولی اشباع نمیشود--حال اگر ولتاژ را 221 ولت کنیم هسته اشباع خواهد شد زیرا جریان بیشتر از یک دهم امپر شده و هسته اشباع خواهد شد.حال میخواهیم در ثانویه 12 ولت داشته باشیم محاسبه میکنیم و تعدادی دور برای ثانویه بدست میاوریم مثلا 3 دور و پل دیود میبندیم و از ثانویه جریان 10 امپر میکشیم--به طبع ان در اولیه ما جریانی بیشتر خواهیم داشت که به نسبت دور ها به اولیه میاید در مورد مثال ما جریان اولیه حدود 1.5 امپر میشود--پس میبینید که قبلا با 0.1 امپر هسته اشباع میشد ولی الان با 1.5 امپر هم هسته اشباع نمیشود.حال همانطورز که گفته شد اگر گرمای هسته را از ان دور نکنیم به دلیل تلفات هیسترزیس و تلفات فوکو دمای هسته بالا خواهد رفت و تا دمای کوری خواهد رسید و در این حالت هسته دچار افت پرابیلیتی شده و اشباع خواهد شد-حال اگر ما بتوانیم این دما را از هسته بگیریم و سیم های مسی انرا هم با ابر رسانا بپیچیم چه اتفاقی خواهد افتاد.ایا میتوان از هسته توان خیلی زیادی گرفت.مثلا 10 برابر.
                              جناب جبرییلی ما بحث فلسفی نکردیم .............همه ما دیدیم دنیا محدودیت داره و برای رفع محدودیت نیاز به ابزار خاص خودش هست............
                              شما ابتدا از گرفتن توان از یک هسته کوچک تا مرز مگا وات صحبت میکردید اما الان کمی تخفیف دادین و از 10
                              برابر صحبت میکنید .........
                              بنده عرض کردم حداکثر اندکسیون هسته به حجم و جنس هسته بستگی داره و در مورد دلیل محدودیت توان هسته به اندازه کافی نوشتم..................
                              حال چالشی دیگر هم پیش روی این داستان وجود داره و اون هم محدودیت سیم ابر رساناست که در چند پست قبل بهش اشاره کردم درسته سیم ابر رسانا مقاومت اهمی نداره اما چگالی جریان عبوری نسبت به قطر سیم
                              رو باید در نظر گرفت ................
                              جناب حیدری هم با توضیحاتش که خودتون گفتید درست عنوان نشده در صدد اثبات گرفتن توان نامحدود از ترانس
                              با هسته فرو مغناطیس بود که در همین ابتدا با چالش جدی رو به رو شد..................
                              چیز دیگه ای نمونده که عنوان نکرده باشم بنده مهمونی بودم که با دعوت وارد شدم الانم با اجازه
                              صاحب خونه مرخص میشم.............

                              اگر شاد بودی آرام بخند تا غم بیدار نشود

                              دیدگاه


                                پاسخ : ماجرای سه تا سیم مهربون

                                در پست شماره 271 گفته شد که پرمابیلیتی و چگالی شار به جرم ماده بستگی ندارد.رفرنسش را هم که لینکش هست--من نگفتم که میتوان تا مگاوات توان گرفت و ان جمله سوالی بود ودر مورد دیگر هم نسبت ان 5 برابر بود.در مرد اشباع شدن با جریان هم تا جاییکه من میدانم هنگام محاسبات ترانس در ابتدای طراحی چگالی شار و فرکانس و ولتاژ را در نظر میگیریم و بعد از محاسبه دور جریان را برای تعیین ضخامت سیم به حساب میاوریم و بعد از ان سایز هسته را متناسب با فضای سیم پیچی در نظر میگیریم.و نه چیز دیگر(در مورد ترانسهای فریت و توان کمتر از 300 کیلو وات).---
                                در زندگی اثر خوب و خاطره خوش از خودمان در این دنیا برجا بگذاریم.etgpsp

                                دیدگاه

                                لطفا صبر کنید...
                                X