اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

کار و اشتغال در برق و الکترونیک

Collapse
این موضوع برجسته شده است.
X
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

    با سلام
    جناب پژوهان،
    بعضی از مطالب حیطه رادار و ... را در اینجا http://www.centralclubs.com/forum-f47.html می توانید مطرح و بحث کنید.
    با سپاس
    گشتی در لاله زار
    http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

    http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

    دیدگاه


      پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

      صحبت های دایی پژوهان منو یاد زمانی انداخت که وارد علم و صنعت شدم. دورانی که حس می کردم سرم به دیوار سختی خورده. با هزاران امید علمی وارد دانشگاه شدم تا به همراهی همکلاسی های خیالیم "تحقیق" کنم و مملکت رو بسازم اما حتی استادای آمریکا رفته اونجا هم با این واژه بیگانه بودند. چه رسد به دانشجوهای بیچاره که حتی اسم ترانزیستور هم به گوششون نخورده بود.
      باورم نمیشد کسی که حتی نمی دونه الکترونیک واسه چیه وارد این رسته شده!

      از همون روزهای اول فکر رفتن تمام وجودمو گرفت. می خواستم میکروپروسسور 8 بیتی ای رو که تابستون سال اول دبیرستان (وقتی توی دکه روزنامه فروشی کار می کردم) طراحی کرده بودم جمع بندی کنم و نشون بدم بهتر از Z80 کار می کنه و با همون برم آمریکا. شک نداشتم می تونم وارد هرجای دره سیلیکون یا ناسا بشم و تحقیقاتمو ادامه بدم.
      فقط دوتا مانع بود. باید از شر سربازی خلاص می شدم و جای خالی پدر مرحوممو پر می کردم.

      سال اول دانشگاه حتی کار مرتبط با الکترونیک پیدا نکردم و مجبور شدم مرکز کامپیوتر دانشکده برق رو بعنوان کار دانشجویی اداره کنم. همونجا تونستم در عرض چند ماه تمام نرم افزارهایی رو که وجود داشت یاد بگیرم و درس بدم. مدارهای پایان نامه های سال بالایی ها هم بود که خیلی کم بود.

      سالهای بعدی دانشگاه کارهای نیمچه تحقیقاتی الکترونیک به پستم خورد. سالهایی که توی صنعت ایران برهوت دانش بود. همه با نوآوری مخالف بودند و روی سیستم های قدیمی پافشاری می کردند. با اینحال توی اون زمان کارهایی رو کردم که توی دنیا هم جدید بودند. در هیچ کتابی ازشون نوشته نشده بود. فقط باید بین درآمد و تحقیقات کفه ترازو رو میزان میکردم تا زنده بمونم.

      در همین سالها پی بردم دانش بنیادی و خالصی که من دوست دارم اصلا توی الکترونیک نیست. بلکه ریاضیات یا فیزیک/ریاضی نابترین دانسته های بشر از طبیعته و تحقیقات یعنی افزودن به این دانش.
      چون وقتی با فیزیک کلاسیک، استاتیک، دینامیک، ارتعاشات، مقاومت مصالح، سیالات، پاور هیدرولیک و ... آشنا شدم و ازشون در کارم استفاده کردم، باز هم حس می کردم بنیادی نیستند و من فراتر از این می خواهم. تحقیقاتی برای پی بردن به ناشناخته ها نه استفاده از دانش دیگران.
      در ایران برای هر کاری حتی کلاهبرداری زمینه هایی مهیا شده الا همین تحقیقات بنیادی پدر مرده! تحقیقاتی که اینشتین سالهای آخر عمرشو با لذت پی بردن به اون گذروند.

      در همین گیر و دار و سوختن در عالم برزخ با مردم، زندگی، طبیعت، هنر، ادبیات، سینما، فلسفه، زن و زیبایی های انسان آشنا شدم. دریافتم انسان یه ربوت نیست بشینه پشت کامپیوتر، شب تا صبح کد/شماتیک/PCB بکشه و تحلیل کنه و فلوچارت بکشه و کد بنویسه.
      زندگی تنها اون ایده آلی نیست که زمانی در ذهن من می گذشت. زندگی جای دیگریست و تحقیقاتی که من دوست داشتم تنها ذره ای از لذت های انسانه. یه خط باریک که از پهنه بی نهایت احساسات بشر می گذره.
      وقتی به لبخند جادویی یک کودک نگاه می کردم اونقدر سرشار از نشاط می شدم که ساخت تک ترین مدارها و نوشت خفن ترین نرم افزار نمی تونست اونهمه شور و شعف در وجودم زنده کنه.
      حس کردم وقتی شاملو توی این سرزمین موند پس منم می تونم بمونم.
      -یه آواز شجریان کافیه تا آدم توی ایران زندگی کنه.
      -یه غزل مولانا بسه تا دیگه به هیچ زبون دیگه ای صحبت نکنی.
      -یه رباعی خیام به آدم می فهمونه که میشه دانشمند بود اما بخاطر هیچ چیز جهان غصه نخورد.
      - اگه فردوسی سی سال زحمت کشید تا زبان پارسی حفظ بشه، من می مونم تا بچم به همین زبان حرف بزنه.
      - هزاردستان علی حاتمی رو ببینی دیگه رغبت نمی کنی بری جایی که اسپیلبرگ با اونهمه تکنولوژی کشتی تایتانیک میسازه تا توی آب غرق بشه.
      - یه سفر به کویر به اندازه ی رفتن به تمام جهان دل آدمو پر می کنه.
      - راه یافتن به قلب هزارتوی بی قل و غش یه دختر ایرانی به داشتن هزاران جنیفر و ... می ارزه.

      زیبایی های بی شمار این سرزمین منو از نومیدی و نگاه متمرکز روی تحقیقات نجات داد. حالا اونقدری تحقیق می کنم که بدرد زندگی خودم و دیگران بخوره. بازهم لذت می برم اما شاید کوچکترین لذت زندگیم باشه.
      انباشت تجربه باعث میشه خودبه خود به درآمد دلخواهت برسی. درآمد دلخواه من اونقدریه که زنده بمونم و هرگز علاقه ای به بیشتر کردنش نداشتم.
      هنوز ادعا می کنم هر جای دنیا برم روی فیزیک فضا-زمان کار کنم می تونم نظریه بزرگی به جهانیان بدم. اما دیگه هیچ انگیزه ای برای اینکار ندارم. حتی اگه فراتر از آخرین دعوت بدستم برسه.
      تو این 13 سالی که از شر دانشگاه خلاص شدم به این نتیجه رسیدم دانشی که بشر انباشت(برداشت ریاضی بشر از طبیعت)، نه تنها به خوشبختیش نیفزود، بلکه باعث شد تاریک ترین دوران بشریت آغاز بشه.
      اگه نیاکان بدوی ما دغدغه شیر و پلنگ داشتند تا خورده نشن ما باید نگران نابود شدن بدست همنوع خودمون باشیم. کمتر موجودی در جهان پیدا میشه همنوعشو بی دلیل به قتل برسونه.
      در واقع بشری که فکر می کنه فاتح آسمان و زمینه، بدبخت ترین جانور هستیه و قابل ترحم ترین موجود.
      حتی آب و هوا و غذای سالم هم برای سیر کردن شکمش نداره.
      هر روز باید مراقب باشه تا هم نوعش با اتومبیل و هرمون و مهریه و دزدی و قانون و مذهب و لیزر و موشک و اسلحه و شیمیایی و اتم نفلش نکنه.
      بله دایی های گلم
      دغدغه های بشر هزاران برابر شده.
      تنها در همین جنگ جهانی اخیر، 10 میلیون انسان بدست تجهیزاتی که با دانش و تحقیقات بشر ساخته شد، کشته شد!
      کدوم درنده ای در طبیعت بدوی اینهمه موجود رو با شکم سیری کشته؟
      هرگز دیده نشده یه شیر وحشی با شکم سیر به موجودی حمله کنه.
      هرگز دیدید یه گاو زنشو کتک بزنه؟ یا یه موش همسرشو بخاطر مهریه زندانی کنه :biggrin:
      افسردگی اونقدر شایع شده که اصلا دیگه بیماری به حساب نمیاد و برعکس، اگه انسان سرخوشی ببینید حتما انگ دیوانه بهش می زنند.
      بله دوستان عزیزم
      هنوزم گاهی هوس می کنم برم تحقیقات کنم و یه درد به درهای بشر اضافه کنم
      با عرض پوزش خدمت دایی های عزیزم تا اطلاع ثانوی به اینترنت دسترسی ندارم.

      دیدگاه


        پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

        آقا مشکل اینجاست که بچه ها سوراخ دعا رو گم کردن!
        باید یک برنامه ریزی داشته باشید تا هزینه های تفریح(تحقیقات) خودتونو داشته باشید ، این تفریحات باید موجب پیشرفت شما بشه!
        مثلا من 10% از در آمد خودم رو کنار گذاشتم برای کارهای تحقیقاتی.
        من خودم اینجوری زندگی می کنم
        چند تا حساب دارم که اگه یک نفر یک 1000 تومانی هم به من بده اونو قسمت می کنم و تو حسابهای جدا گانه می ریزم.
        مثلا 60% از درآمد من برای خرجی معمول زندگیم هست، 10% برای تحقیقات،....
        راستی همه درآمدهام رو هم به تاریخ تو یک فایل excel ذخیره می کنم،چه کسی، چه وقت، چه مقدار به من داده.
        الان تقریبا 2 ساله این کار رو انجام می دم. به نظر خودم داره یواش یواش جواب میده!
        راستی اگه اون 60 درصد خرجی باقی مانده ام کم باشه، به نتیجه می رسم که دارم یک جایی شدیدا اشتباه می کنم، پس دنبال راه حل می گردم که در آمد خودم رو بالا ببرم.
        باید سعی کنید یک معدن طلا برای خودتون بسازید که بتونه هزینه تحقیقات شما رو بده!!!
        تو آمریکا هم بری باید تحقیقات پول ساز باشه! (تحقیقات نظامی هم برای غارت و پول در آوردن هست) سخت ترین نوع رقابت هم اینه که بین مردم عادی زندگی کنی و باعث رفاه مردم عادی بشی!
        همیشه فارسیم ضعیف بوده، یادمه یک شعر تو دوران تحصیل داشتیم راجه به این موضوع! (اساتید اگه کسی به یاد داره عنوان کنه)

        دیدگاه


          پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

          با سلام
          سلام جناب پژوهان
          در ابتدا باید بگم ، من کمترین این که از طریق این انجمن میتونم با افرادی مثل شما آشنا بشم و هم کلام، برام یه افتخار بزرگه امیدوارم بتونم از دانش و تجربه شما و دیگر اساتید و کاربرای عزیز این انجمن البته اگه قابل بدونید و بدونند ، نهایت استفاده رو ببرم .

          یه سوال داشتم خدمتتون ، تو خلال عرایضتون فرموده بودید که :
          - من اطلاعاتم بهم وحی نشده! از دانشگاه و خوندن یک میلیون کتاب و مقاله هم بدست نیمده! از سر کلاس کسی هم نبوده! از وارد شدن به بطن پروژه های واقعی بوده که اینورم از این خبرا نیست!
          اگه میشه در مورد این که فرمودید " از وارد شدن به بطن پروژه های واقعی " بیشتر توضیح بدید

          ببخشید اگه سوالم مناسب با مقتضیات تاپیک نیست و شاید بهتر بود pm میکردم اما انگار pm هام بدستتون نمیرسه آخه یه بار قبلا امتحان کرده بودم.
          ممنون از توجهتون

          دیدگاه


            پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

            نوشته اصلی توسط mojtaba_led
            با سلام
            سلام جناب پژوهان
            در ابتدا باید بگم ، من کمترین این که از طریق این انجمن میتونم با افرادی مثل شما آشنا بشم و هم کلام، برام یه افتخار بزرگه امیدوارم بتونم از دانش و تجربه شما و دیگر اساتید و کاربرای عزیز این انجمن البته اگه قابل بدونید و بدونند ، نهایت استفاده رو ببرم .

            یه سوال داشتم خدمتتون ، تو خلال عرایضتون فرموده بودید که :
            اگه میشه در مورد این که فرمودید " از وارد شدن به بطن پروژه های واقعی " بیشتر توضیح بدید

            ببخشید اگه سوالم مناسب با مقتضیات تاپیک نیست و شاید بهتر بود pm میکردم اما انگار pm هام بدستتون نمیرسه آخه یه بار قبلا امتحان کرده بودم.
            ممنون از توجهتون
            پروژه هایی که ازشون پول در میارم . مهم اینه که توضیح من در این مورد چه سودی برای دیگران داره . من از طریق دوستام و دوستان دوستام که خارج از ایران درس می خونند اطلاعات جمع می کنم. مثلا برای یه نمونه یه پروژه یه بخشش طراحیه . این طراحی در یه قالب خاص باید انجام بشه و این چهرچوب شامل قوانین و قوائدی در طراحی فیزیکی نهایی و متریال و چیدمان های خاصی میشه که ممکنه نیاز بهشون باشه. این مسائل توسط یه تیم متخصص مکانیک بدست اومده که نتایجش در اختیار من قرار می گیره که میشه ازشون نتایجی رو استنباط کرد.
            یا مثلا پروژه کسی اپتیمایز کردن یه پارامتر یه آنتن 3D مولتی چنل/آرایه ایه. این کارو و یا حداقل اصل کارو که طراحی و مدل سازی سیستم پایه به صورت پارامتریکه رو من انجام میدم و علاوه بر انجام اون کار ،میفهمم که در یه کاربرد بخصوص از چه نوع آنتنی فرضا استفاده می کنند .
            من از این پروژه ها درآند دارم . به دو دلیل زیر این پروژه ها زیادند!
            1- دانشجو های ایرانی و غیر ایرانی 99.9999 % چه ریسرچ اسیستنس و فول فاند باشند یا نباشند آدم هایی مثل همه ی فارغ تحصیل های کارشناسی و ارشد در ایران و خیلی کشور های دیگند . خیلی پیش میاد که مجبورند کاری رو چه طراحی سخت افزاری چه طراحی نرم افزاری و مدل سازی یا برنامه نویسی رو باید انجام بدند .
            2- هزینه ی طراحی و حقوق مهندس طراح اونور بسیار بالاست برای همین من تنها گزینه ی مناسبشونم . اگه با پروژشون حال کردم بهشون میگم اطلاعاتش رو که گاها ممکنه توش چیزی شبیه اطلاعاتی که بالا گفتم توش باشه رو برام میرفستند باقی ماجرا.
            این روش پول در اوردن منه . پروژه ها چیزایی از این دسته که البته چکیده ی نتایج چندین پروژه توی دانشگاه های معتبر آمریکا هم نصیبم می کنه. کارای دیگم دستم میرسه .

            به طور کلی این یه روش پول در اوردن توسط فارغ التحصیل های اونور هم هست! شرکت هایی مثلا در آمریکا ثبت می کنند و پروژه هایی می گیرند و به داشنجو های ایرانی در داخل کشور میاند میدند و بین چند نفر پخشش می کنند . با یه پول ناچیز اینور کارو انجام میدند و اونور هم پول خوبی در میارند. این شرکت ها زیادند توی ایران که میاند میگند به فلان متخصصین نیاز داریم برای انجام پروژه . با یان شارهتماس بگیرید. کار از طریق ایمیله! پروژه ایه! زبان انگلیسیتون باید قوی باشه و از این داستانا.

            Gracias A La Vida
            [glow=red,2,300]ساخت فرز CNC[/glow]
            http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=56308.0
            http://up9.iranblog.com/images/4xd21f8vemt8g46011fx.jpg
            زمین سفت است و آب شلست و هوا نرم است و همه چیز عالیست در این حوالی...

            دیدگاه


              پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

              تجربیات دوستان رو میخونم، خیلی غبطه میخورم. از اینهمه تلاش و پشتکار و هوش .... :cry:

              من پارسال تابستون درسم (الکترونیک کارشناسی) بعد از 5سال :surprised: تموم شد. :sad:
              بی میل و رغبت ( نه از رشتهآ‌م!! بلکه از ادامه تحصیل ارشد) و ناامید از آینده و کار و سربازی و درآمد و ادامه تحصیل و هزار بدبختی دیگه، واسه ارشد خوندم. متاسفانه با اون حال و اعصاب پریشون که حتی بعضی شبا تا خود صبح خوابم نمیبرد و رو آورده بودم به قرص، نتونستم خوب بخونم و امسال با اومدن نتایج، قبول نشده بودم. تابستون هم رفتم سربازی...
              تا 1.5 ماه پیش که نتایج تکمیلی آزاد اومد و شهر رشت، علوم تحقیقات گرایش قدرت، قبول شده بودم. بین 2راهی گیر کردم که برم یا نه. از یه طرف بخاطر اون فشارا از درس زده شده بودم، از یه طرف فشار بسیار شدید خانواده برای ادامه تحصیل، از یه طرف محل مزخرف سربازیآ‌م(با اینکه همین تهران بود)، از یه طرف یه عالمه افکار ریز و درشت و مغشوش ...
              آخرش تسلیم خانواده شدم و ترخیص گرفتم و رفتم. درسته ارشده، ولی قدرته(من الک بودم)، که زیاد علاقه ندارم. به خصوص هزینه بالاش :cry:

              القصه! ببخشین که سرتون رو دردآوردم. ولی الان دیگه راهیه که توش قرار گرفتم. حالا نمیخوام فشارا و مشکلاتی که تحمل کردم، دوباره تکرار بشه. چن تا راه بنظرم رسید:
              1- با وجود تفاوتش با الکترونیک، همینو عین آدم بخونم.
              2- همینو بخونم، ولی ارشد 91 رو هم شرکت کنم. اگر قبول نشدم که همینو ادامه میدم. ولی اگر شدم، باید از اینجا انصراف بدم و بعدش باید اونجا رو دقیقا 2ساله تموم کنم. چون نظام وظیفه امسالم رو هم حساب میکنه، میشه3 سال که میخوره به سنوات و نمیذاره ادامه بدم و واسه سربازی میخوادتم!


              از طرفی. نمیخوام بیکار بمونم. یکی رو گیر آوردیم تو یه شرکت تعمیرات لوازم الکتریکی(فکر کنم صوتی تصویری) کار میکنه. میخوام هر جوری شده، برم اونجا فقط کار یاد بگیرم. حتی شده حقوق نده(یا چندرغاز! بده). با اینکه فرصت کمه و این سربازی لعنتی هرجا برم همه چی رو قیچی میکنه. از طرفی هم کارشون ربطی به قدرت نداره. آخه شما بگین، با شرایط من که هیچ جای قدرتی وجود نداره که بخواد منو بکار بگیره (اصلن منظورم استخدام نیست که از محالاته!! منظورم جایی در حد کارآموز یا دستیار یا بوقه!)

              نمیخوام شرایطم تکرار بشه. دیگه فرصت آزمون خطا ندارم. دیگه سنآ‌م هم اجازه نمیده.
              شما بگین چیکار کنم؟ بیکاری و بدتر از اون بیآ‌تجربگی خیلی آزارم میده، وحشتناک. هم اینکه نگاه بعضیا به اینکه ارشدم رو تو آزاد دارم میخونم، اذیتم میکنه. حتی سلمونی محل که با شنیدن اسم آزاد، یجوری نگاهم میکرد. البته اگه آدم بخون باشه، فرقی نداره کجا. قبلن الکترونیک، الان هم قدرت. خودم هم گیر کردم. یکی بین ادامه دادن آزاد و تلاش مجدد برای دولتی(+ پذیرفتن ریسک سَنَوات بخاطر سربازی)، یکی هم تفاوت دو گرایش(که همش فکر میکنم تو الکترونیک چه چیزایی میگن؟؟) و متعاقبا آینده کاریش و بیکاری الان من و.......
              دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد........ غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمیگنجد

              دیدگاه


                پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                مسعود حان در مورد کار نمیتونم باهات حرف بزنم چون منم مثل شما هستم
                اما در مورد درس
                ببین بنده شخصا تو حرفای شما نمود شدیدی از درس زدگی دیدم
                شما سال دوم که برای کنکور میخوندی(سال اول سالیه که شما همزمان به دانشگاه کنکور هم داری)
                بازم درست نخوندید(این یه واقعیته)
                یعنی توی بدترین شرایط کسی که به فکر کنکور ارشده
                باید مثلا امسال قدرت علوم تحقیقات قبول میشدش(این نظره منه) و شما نشدی
                هر سالی که میگذره این شدت درس زدگی(حدا قل برای کنکور )بیشتر میشه
                مثلا منه نوعی خودم همزمان با سال آخر کنکور دادم(دقیقا همون قدر درس زدگی رو که شما سال دوم داشتید ،داشتم و اصلا جوری شده بود که خودم آماده برای رفتن به سربازی کردم)
                کنکوری هم که دادم تقریبا با پایه درسی که داشتم دادم و یه روندی تقریبا مثل شما طی کردم(به زور خانواده دانشگاه رفتم با این تقاوت که سربازی نرفتم و علوم تحقیقات تهران قبول شدم)
                من خودم شخصا اگه سال دوم(یعنی همون سالی که دانشگاه تموم کردم) که نه درس داشتم نه چیزی میخوندم قطعا سراسری قبول میشدم
                اما بحث سر اینه که دیگه تحمل نداشتم(به خاطر یه سری شرایط خاص)
                خوب
                میخوام اینو بگم شما دو سال وقت داشتید حتی به اندازه من که درس داشنگاه هم داشته ظاهر نشدید،چه انتظاری دارید؟
                سال بعدی هم همینه شاید مثلا شما شبانه قبول شید یا مثلا علوم تحقیقاتتون بشه تهران!
                اما مگه قرار سال بعد معجزه بشه؟! سال بعد فشار درس زدگی بر روی شما بیشتر میشه و از نظر من احتمال موفقیتتون کمه
                در هر صورت این نظر منه و شاید غلط باشه
                دوستان اگه نظر دیگه ای دارند بیان کنن

                دیدگاه


                  پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                  بحث های اخیر این تاپیک علیرغم فاصله گرفتن از چارچوب اولیه و بعضا وارد شدن به فضای احساسی، به جهاتی هم می تواند بسیار مفید باشد. تعیین ارزش ها و انگیزه ها و به تبع آن انتظارات و خواسته ها می تواند تاثیر تعیین کننده ای در جهت گیری شغلی و تصمیم گیری برای آینده داشته باشد. اگر قبل از اینکه در مسیر کار و اشتغال حرکت کنیم، به این سوال اساسی در مورد خود بپردازیم که به غیر از تامین نیازهای اساسی زندگی، در نهایت چه هدفی را دنبال می کنیم و چه غایتی برای ما ارزش دارد، ممکن است بسیار بهتر بتوانیم برای جهت گیری خود تصمیم بگیریم و راه مناسب خود را بهتر پیدا کنیم. در همین راستا اگر قبل از هر چیز یکبار تا آخر مسیری که قصد پای گذاشتن در آن را داریم با خود مرور کنیم و بسنجیم که به غیر رسیدن به درآمدی که نیازهای زندگی ما را تامین می کند، چه فاکتورهای دیگری برای ما مهم است. آنگاه ای بسا به این نتیجه برسیم که اصولا رشته برق و الکترونیک انتخاب اشتباهی است و راه های بهتری برای رسیدن به اهداف غایی ما وجود دارد.
                  در همین رابطه اخیرا در این مورد فکر می کردم که اگر مثلا ده میلیارد تومان را بخواهم در هر راهی که مایل باشم، صرف کنم آنگاه چه انتخابی خواهم داشت؟ بعد از یک بررسی به این نتیجه رسیدم که اگر چنین مبلغی یا بیشتر از آن هم در اختیار قرار می گرفت، باز هم آن را در راه پژوهش و آموزش و مانند آن صرف می کردم و گزینه دیگری غیر از مسیر جاری برای من مطرح نبود. چرا که برای من روشن کردن یک شعله چراغ در روستایی دور افتاده در این کشور یا راهنمایی به یک دانشجو که بتواند تغییر مثبتی در مسیر او ایجاد کند، ارزشی به مراتب بالاتر از بسیاری از موقعیت هایی را دارد که برای برخی در حکم یک آرزوی دست نیافتنی است (بر همین اساس است که هیچگاه به گزینه هایی مثل مهاجرت به خارج از کشور فکر نمی کنم در حالی این امر به راحتی میسر است). و با وجود وضعیت بسیار نابسامانی که از هرجهت در اطراف ما وجود دارد، همیشه به این معتقدم که ما همیشه می توانیم در حد دایره ای به مرکز خود و شعاع متغیر نسبت به وسع و توانمان، در اطراف خود اصلاحات و پیشرفت هایی را ایجاد کنیم و در حد وسع وجود خود روی جامعه اطراف، تاثیر مثبت داشته باشیم.
                  اوژن: به معنای افکننده و شکست دهنده است
                  دانایی، توانایی است-Knowledge is POWER
                  برای حرفه ای شدن در الکترونیک باید با آن زندگی کرد
                  وضعمان بهتر می شود، اگر همه نسبت به جامعه و اطراف خود مسوول باشیم و نگوئیم به ما چه
                  قوی شدن و خوب ماندن - خوبی کردن به دیگران یک لذت ماندگار است
                  اگر قرار باشد نفت و منابع خام را بدهیم و چرخ بگیریم، بهتر است چرخ را از نو اختراع کنیم
                  ساعت کار بدن اکثر انسان ها کمتر از 800000 ساعت است و بعد از آن از کار می افتد

                  دیدگاه


                    پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                    علی آقا
                    حدس شما درسته. من یجورایی دچار درس زدگی شدم. ولی علاقم به الکترونیک رو از دست ندادم. من بیشتر عاشق این بودم که کار عملی کنم. مثلا خودم مدار گیر می‌اوردم و میساختم. هرچند خیلی کم و غیر حرفه‌ای بودن (حتی طراحی خودم نبودن، چون بلد نبودم و نیستم)، مثلا سیگنال ژنراتور، IR، PIR، درایور استپ و سروو، کار مبتدی با avr و اون اواخر هم طراحی تابلو روان... چیزایی که تو دانشگاه وجود پر مایه و عملی نداشت، ولی خودم دنبالشون رفتم. در حد تجربه. حتی طراحی و ساخت pcb که بارها و بارها با eagle و sprint میزدم و با لامینت میساختم. چیزایی که مطمئنم حداقل نصف هم دوره‌ای های من حتی اسمشون هم نشنیده بودن.

                    ولی خب به جبر درس و امتحان و تئوری... باید تن داد. که متاسفانه موفق نبودم و درسم طول کشید و نسبتا دلزده شدم. هنوزم عشقم اینه که با چیز پیزای الکتریکی کلنجار برم، ولی حوصله تحلیل معادلات حالت میرایی بحرانی رو ندارم!
                    الان که شرایطم رو تو پست قبلی گفتم، نمیخوام اشتباهات گذشته رو تکرار کنم. بهمین خاطر بین تلاش مجدد برای کنکور، یا ادامه دادن همین دانشگاه مردد شدم. بخصوص اینکه از الکترونیک اومد به قدرت، و دیگه امکان و حتی مجال اون کارای بالا که گفتم، تو این گرایش وجود نداره. سر این قضیه بیشتر دو دل شدم.

                    از دوستان خواهش میکنم راهنمایی کنن. حتی در مورد اون فرصت کاری که گفتم. ماشا... قربون سربازی که هرجور حساب میکنم، یجای کار سبز میشه. البته یکساله. چون 4ماهشو رفتم! گفتم که...
                    راستی، 25 آخرین مهلته ثبت نام کنکور91 هست. اگه سریعتر پیشنهاد بدین ممنونم. همچنین پیشنهاد راجبه قدرت یا الکترونیک بودنش...

                    با تشکر زیاد از لطف همگی
                    دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد........ غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمیگنجد

                    دیدگاه


                      پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                      دایی مسعود جان
                      دو راهی عجیبی برای خودت ترسیم کردی؟!
                      مثل اینه که بپرسی روزی یه گرم مرگ موش بخورم یا برم سم بهتری پیدا کنم؟!!!
                      نظر من اینه که زندگیتو دست دیگران نده و حتی یک ساعتشو الکی هدر نده.
                      الان دیگه تو سن و سالی نیستی که وابسته به والدین باشی.
                      چند سالی ازشون دور باش و برای خودت کار و زندگی کن.
                      مهم نیست چه کاری. ترجمه، پروژه، تدریس، مونتاژکاری، لحیمکاری، چکش زنی، سوهان کشی، نگهبانی، مسافر کشی و ...
                      خلاصه هیچ کاری با کار دیگه فرقی نداره.
                      کار می تونه باعث بشه زنده بمونی و تجربه کسب کنی.
                      همین کافیه تا توی مسیری که دلت می خواد پیش بری.
                      حتما نباید این مسیر الکترونیک باشه. ممکنه دلت بخواد بسکتبالیست بشی.
                      وقتی شکمت سیر باشه می تونی همین بسکتبال رو ادامه بدی و یه زمانی تو جام حرفه ای بازی کنی.
                      من از بچگی تا الان الکترونیک بازی کردم. تقریبا تمام درآمدم زندگیم از این راه بوده. اما شاید باورت نشه که استعداد اصلی من چیز دیگه ایه که خیلی دیر متوجه شدم!
                      با عرض پوزش خدمت دایی های عزیزم تا اطلاع ثانوی به اینترنت دسترسی ندارم.

                      دیدگاه


                        کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                        نوشته اصلی توسط طراح
                        بحث های اخیر این تاپیک علیرغم فاصله گرفتن از چارچوب اولیه و بعضا وارد شدن به فضای احساسی، به جهاتی هم می تواند بسیار مفید باشد. تعیین ارزش ها و انگیزه ها و به تبع آن انتظارات و خواسته ها می تواند تاثیر تعیین کننده ای در جهت گیری شغلی و تصمیم گیری برای آینده داشته باشد. اگر قبل از اینکه در مسیر کار و اشتغال حرکت کنیم، به این سوال اساسی در مورد خود بپردازیم که به غیر از تامین نیازهای اساسی زندگی، در نهایت چه هدفی را دنبال می کنیم و چه غایتی برای ما ارزش دارد، ممکن است بسیار بهتر بتوانیم برای جهت گیری خود تصمیم بگیریم و راه مناسب خود را بهتر پیدا کنیم. در همین راستا اگر قبل از هر چیز یکبار تا آخر مسیری که قصد پای گذاشتن در آن را داریم با خود مرور کنیم و بسنجیم که به غیر رسیدن به درآمدی که نیازهای زندگی ما را تامین می کند، چه فاکتورهای دیگری برای ما مهم است. آنگاه ای بسا به این نتیجه برسیم که اصولا رشته برق و الکترونیک انتخاب اشتباهی است و راه های بهتری برای رسیدن به اهداف غایی ما وجود دارد.
                        در همین رابطه اخیرا در این مورد فکر می کردم که اگر مثلا ده میلیارد تومان را بخواهم در هر راهی که مایل باشم، صرف کنم آنگاه چه انتخابی خواهم داشت؟ بعد از یک بررسی به این نتیجه رسیدم که اگر چنین مبلغی یا بیشتر از آن هم در اختیار قرار می گرفت، باز هم آن را در راه پژوهش و آموزش و مانند آن صرف می کردم و گزینه دیگری غیر از مسیر جاری برای من مطرح نبود. چرا که برای من روشن کردن یک شعله چراغ در روستایی دور افتاده در این کشور یا راهنمایی به یک دانشجو که بتواند تغییر مثبتی در مسیر او ایجاد کند، ارزشی به مراتب بالاتر از بسیاری از موقعیت هایی را دارد که برای برخی در حکم یک آرزوی دست نیافتنی است (بر همین اساس است که هیچگاه به گزینه هایی مثل مهاجرت به خارج از کشور فکر نمی کنم در حالی این امر به راحتی میسر است). و با وجود وضعیت بسیار نابسامانی که از هرجهت در اطراف ما وجود دارد، همیشه به این معتقدم که ما همیشه می توانیم در حد دایره ای به مرکز خود و شعاع متغیر نسبت به وسع و توانمان، در اطراف خود اصلاحات و پیشرفت هایی را ایجاد کنیم و در حد وسع وجود خود روی جامعه اطراف، تاثیر مثبت داشته باشیم.
                        با عرض سلام خدمت استاد کی نژاد و سایر اساتید ....
                        واقعا مایه خرسندی هست که هنوز هم انسانی هایی یافت میشود که پیشرفت دیگران را ،آ‌ به منزله پیشرفت و ترقی خودشون میدونند که توی این مدتی که توی این سایت بودم دیدم که تعدادشون هم کم نیست .
                        موفق و پیروز و سربلند باشید .
                        مصادیق اظهار محبت به همسر
                        بررسی مسائل جنسی در زندگی زناشویی(فایل صوتی)
                        ویژگی های خانواده سالم - مصادیق احترام (فایل صوتی)
                        اثر قصه گویی برای کودکان

                        دیدگاه


                          پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                          سلام
                          از همه مطالب بهره بردمو لذت
                          از گفته های رمانتیک دایی و گفته های دوستان و زحمات جناب پژوهان
                          راستش به نظر من یکی از دلایلی که باعث میشه ما به مقصودی که میخواهیم نرسیم اینه که برای کاری که می کنیم ارزش قائل نمیشم و هرکی میاد و میگه با این قیمت برام انجام بده براش انجام میدیم و ما سودی نمی بریم و سود واقعی خود طرف می بره . پس واسه کاری که میکنید ارزش قائل بشین . پس باید واسه کار که می کنید باید خودتون واسه کارتون ارزش قائل بشین این کارو بکنید تا به نتیجه ی مذکور برسید .
                          مثلا به نقاشی لئوناردو داوینچی که تصویر یک خانمو کشیده دقت کنید به جان خودم نقاشیه خاصی نیست و خیلی ها توی ایران توان دارند نقاشیی ای بهتر از اون بکشند و کشیده اند ولی واقعا چرا این نقاشی این همه در دنیا معروف شده و به جرات می تونم بگم که هیچ نقاشی ای به این مشهوری یافت نمی کنید دلیلش اینه که ایتالیایی ها واسه این نقاشی ارزش قائل شده اند و یک روز به لبخندش گیر میدند و یک روز به صورتش و یک روز به بینیشو و ....
                          به عنوان مثال دیگر داداش خودم کار یک کتابو پارسال مفت انجام میداد ولی خوب وقتی دید کارش ارزش بیشتری داره بیشتر درخواست کرد و نتیجه هم داد نمیگم پول زیادی گرفت ولی بیشتر از بار دوم همون کارو انجام داد . گر چه باز هم بیشتر سود و شرکتی میبره که داره سرمایه گذاری میکنه نه کارکنانش و فقط شرکت از طریق کار کردن کارکنانش سود میبره


                          یکی از راههایی که باعث میشه شما به مقصودتان برسید اینکه یک شرکت بزنید مسلما پولی که به یک شرکت میدند خیلی بیشتر از پولی یه که به یک فرد ی میدند که همون کار شرکت و انجام میده .

                          [color=red]بعضی مواقع هم اگر میتونید کار ی بکنید که فکر میکنید بدرد جامعه نمی خوره و یا جامعه نمیدونه چیه باید به جامعه بفهمونید که کاری که می کنید چه ارزش هایی داره اون وقته که شما میتونید از علم و کاری که می کنید بهره ببرید . اصلا چه اشکالی داره ادم زمانی رو صرف کنه که مردم متوجه بشند کاری که می کنه چقدر ارزش داره .
                          [hr]
                          امید است که منظورم رو رسوند باشم :mrgreen:
                          راستی آقای پژوهان شما شاگرد نمیخواین :mrgreen:
                          مولا علی (ع) میفرمایند : آسوده باش , آستین هارا بالا بزن , بر خدا توکل کن , آنگاه خدا را خواهی دید که زودتر از تو دست به کار شده است .

                          دیدگاه


                            پاسخ : پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                            نوشته اصلی توسط Ma3oud
                            علی آقا
                            حدس شما درسته. من یجورایی دچار درس زدگی شدم. ولی علاقم به الکترونیک رو از دست ندادم. من بیشتر عاشق این بودم که کار عملی کنم. مثلا خودم مدار گیر میآ‌اوردم و میساختم. هرچند خیلی کم و غیر حرفهآ‌ای بودن (حتی طراحی خودم نبودن، چون بلد نبودم و نیستم)، مثلا سیگنال ژنراتور، IR، PIR، درایور استپ و سروو، کار مبتدی با avr و اون اواخر هم طراحی تابلو روان... چیزایی که تو دانشگاه وجود پر مایه و عملی نداشت، ولی خودم دنبالشون رفتم. در حد تجربه. حتی طراحی و ساخت pcb که بارها و بارها با eagle و sprint میزدم و با لامینت میساختم. چیزایی که مطمئنم حداقل نصف هم دورهآ‌ای های من حتی اسمشون هم نشنیده بودن.

                            ولی خب به جبر درس و امتحان و تئوری... باید تن داد. که متاسفانه موفق نبودم و درسم طول کشید و نسبتا دلزده شدم. هنوزم عشقم اینه که با چیز پیزای الکتریکی کلنجار برم، ولی حوصله تحلیل معادلات حالت میرایی بحرانی رو ندارم!
                            الان که شرایطم رو تو پست قبلی گفتم، نمیخوام اشتباهات گذشته رو تکرار کنم. بهمین خاطر بین تلاش مجدد برای کنکور، یا ادامه دادن همین دانشگاه مردد شدم. بخصوص اینکه از الکترونیک اومد به قدرت، و دیگه امکان و حتی مجال اون کارای بالا که گفتم، تو این گرایش وجود نداره. سر این قضیه بیشتر دو دل شدم.

                            از دوستان خواهش میکنم راهنمایی کنن. حتی در مورد اون فرصت کاری که گفتم. ماشا... قربون سربازی که هرجور حساب میکنم، یجای کار سبز میشه. البته یکساله. چون 4ماهشو رفتم! گفتم که...
                            راستی، 25 آخرین مهلته ثبت نام کنکور91 هست. اگه سریعتر پیشنهاد بدین ممنونم. همچنین پیشنهاد راجبه قدرت یا الکترونیک بودنش...

                            با تشکر زیاد از لطف همگی
                            سلام

                            ببینید منم توی شهرویور ماه دچار همین تردید بودم!1.برم دانشگاه دولتی که از شهر و خانواده ام خیلی دوره2.برم ازاد تو شهر خودم 3.کلا هیچ کدام رو نرم.
                            واقعا رفتن به اون شهر دور از هر نظر برام سخت بود.از طرفی هر کدوم رو که انتخاب میکردم باید از کار استفا میدادم.یعنی یه دوراهی عجیب! اما با هر کسی که مشورت میکردم متفق القول اول از همه یه جمله به من میگفتن"مگه چند سال میخوای زندگی کنی و یکسال عمرت ارزشش کمه که بذاریش دوباره رو کنکور"و واقعا هم همینه...نهایتا ازاد رو انتخاب کردم.
                            هرچی میخوای بخون و هر کجا که میخوای بخون مهم و مهم و مهم خودتی!ازاد و دولتی فقط یه اسمه واین دانشجو هست که تعیین میکنه با چه میزان دانش از اون مرکز اموزشی میاد بیرون.
                            اگر هم واقعا الکترونیک دوست داری هیچ نیازی نیست که چون قدرت میخونید خودتونو دربند قدرت کنید!

                            موفق باشید
                            فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ................ فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است

                            دیدگاه


                              پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                              ممنون از عزیزانی که نظرشون رو گفتن.
                              راجبه کار، بخدا من از کوچکترین کاری که گفتین اِبایی نداشته و ندارم. از مسافر کشی گرفته(که بخاطر هزینه بنزین و... بیخیالش شدم)، تدریس رباتیک در حد متوسط (که خودم داوطلبانه میرفتم مدارس واسه تدریس، ولی هیچکی قبول نکرد)، تا گهی برای ساخت و فروش پروگرامر(که اون هم بی نتیجه بود)، تا ساخت تابلو روان(که بازارش دست شرکتآ‌ها بود و بیآ‌نتیجه!).... همه رو رفتم و بی نتیجه بود. هم بخاطر درآمد، هم تجربه کار.

                              میخوام برم سروقت همون طرف و هرجوری شده پیشش کار یاد بگیرم. حتی بدون درآمد! البته اینجور جاها از ترس زیاد شدن دست، زیاد نم پس نمیدن. ولی تو شرایط من، جای دیگهآ‌ای گیر نمیاد. چه برسه جای قدرتی! ولی ذاتا الک رو دوست دارم. اگه بتونم، ادامه دوره plc هم میخوام برم.

                              راجبه کنکور هم حق با شماست. نه فرصت برای کش دادن مجدد درس هست، نه این دلزدگی اجازه میده دوباره ریسک کنم. البته چند روز پیش دفترچه گرفته بودم!!! ثبت نام میکنم. ولی اگر دیدم میرسم بخونم، میرم سراغش. یجورایی هوس کنکور کردم! :icon_razz: راستی علی آقا، منم 2سال وقت نداشتم، فقط همون 5ماه بعد از دانشگاه فرصت داشتم که بعدش دفترچه خدمت رو فرستادم.
                              اینا در کنار سایر قضایاست، وگرنه همین درسم رو فعلا چسبیدم دیگه. بقول جناب فرشته، وقت مازاد برای کنکور نمیذارم. اگر شد، در همین بین میخونم. اگرم شند که هیچ!

                              بزرگانی مثل جناب ahmadmn، طراح، پژوهان و بقیه که من خوب نمیشناسم، اونقدر تجربه و فعالیت داشتن که شاید مشکل من براشون مضحک باشه، ولی گفتم که من هیچ تلاش عملی رو بیآ‌خیال نشدم، که بیآ‌ثمر بودن. نمیخوام دیگه بی نتیجه بمونه. حال چه با درآمد، چه بدون اون و به قیمت تجربه. اگر هم تونستم کاری جور کنم، نمیخوام فقط وابسته به مدرک و دانشگاه باشه.



                              دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد........ غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمیگنجد

                              دیدگاه


                                پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                                مسعود جان من هم با اینکه الکترونیک خوندم ولی دارم کار قدرتی می کنم!
                                این همه رله وجود داره،
                                مثل: over voltage
                                Over current
                                Directional
                                Distance
                                و غیره....
                                تازه غیر از اینها 100 میلیون کار دیگه قدرتی هم وجود داره!
                                اصلا مهمترین دلیل انتخاب رشته الکترونیک توسط من همین بوده که یک مهندس الکترونیک باید از همه چیز سر در بیاره و تو هر رشته ای دست کاری کنه!
                                الان 10 ساله که معنی دانشگاه عوض شده! دانشگاه واقعی اینترنت هست!!!
                                تو دانشگاه وطنی و خارجی دنبال علم واقعی نباش!!!! فقط مدرکش به دردت می خوره.

                                دیدگاه

                                لطفا صبر کنید...
                                X